دانلود رمان اعدام یا انتقام
خلاصه داستان: ابتدای رمان در مورد دو زوجه، دو زوجی که هر کدام عاشق همسرشون هستن!
ولی با یک تصادف، همسر یکی از این زوج ها جان خود را از دست می دهد و اون سه نفر دیگه رو تو مسیر هم دیگه قرار می دهد!
علی راضی نمی شه که رضایت بده.
تنها حرفی که بر روی زبونشه، قصاصه!
و اینکه سهیل باید تاوان کاری که کرده را پس بدهد!
قسمتی از رمان اعدام یا انتقام
سهیل، لیسانسه حقوق از دانشگاه آزاد ...
- 956 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 59,593 views
- ارسال نظر
دانلود رمان سنگ و تیشه
خلاصه داستان: این رمان درباره زندگیه یک خانواده است.
زنی به نام لیدا، مردی به نام رامین، پسری به نام رامتین و برادر رامین که رادین نام داره.
به اجبار، به خاطر یک رسمی که از قدیم بوده، به خاطر حفظ فرزند، به خاطر حس قشنگ مادر بودن…
لیدا مجبور است تن به خواسته ای بدهد که به اون راضی نیست، مجبور است به اجرای خواسته زورگویی افراد از خود راضی…
قسمتی از رمان سنگ و تیشه
“لیدا”
درد و دلم رو باهاش ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 33,441 views
- ارسال نظر
دانلود رمان نفوذ دو ناشناس
خلاصه داستان: برای بسیاری از انسان ها مهم است که به هدف و آرزوشون برسند.
به طوری که این رویاها یا آرزوها گاهی باعث گذشتن از خیلی چیزا و حتی خانواده می شود.
و من رستا راد فر تنها دختر خانواده ی رادفر برای رسیدن به هدفم نه تنها از همه چیزم بلکه از خانوادم گذشتم.
تا به هدف اصلیم که سال ها تو ذهنم نقشه ی اونو کشیدم برسم.
قسمتی از رمان نفوذ دو ناشناس
_خانوم خانوم…
با صدای پسر فروشنده به ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 28,423 views
- ارسال نظر
دانلود رمان خاطرات خوب دیروز
خلاصه داستان: داستان زندگی یک دختر که با پنهان کاری و دروغ، سعی در حفظ رابطه و زندگی و عشق بین خود و همسرش دارد.
اما او غافل از گذشته ای که سایه اش همیشه آدمی را تعقیب می کند، بی اعتنا به همه چیز و با خیالی آسوده زندگی می کند.
اما سرانجام در یک شب نفرت انگیز، تمامی رازها و پنهان کاری ها و دروغ هایش برملا می شود و نقاب از صورتش کنار می رود و ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 27,686 views
- ارسال نظر
دانلود رمان بانوی جنگل
خلاصه داستان: خانواده ی پدر هدیه یکی از بزرگترین ثروتمندان شهر هستند.
آنها به خاطر اختلافاتی او را طرد کرده بودند.
با مرگ شوهر عمه از پدرش به همراه خانواده برای شرکت در مراسم ختم و بازگشت دوباره به خانواده دعوت می کنند.
طرز زندگی بسیار اشرافی و آداب و رسوم آن، در خانه عمه بسیار برای هدیه عجیب و جالب به نظر می رسد و از آن عجیب تر پسر بزرگ عمه یعنی فرهاد است که گویی بدون این که ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 63,233 views
- ارسال نظر
دانلود رمان الهه ناز
خلاصه داستان: داستان رمان الهه ناز سرگذشت دو خواهر دوقلوی زیبا، دلشکسته و عاشق، به نام های گیتی و گیسو است.
گیتی خواهر بزرگتر، بنا به حس مسئولیت میخواهد با چنگ و دندان گیسو، این یادگار خانوادگی را به خوشبختی نزدیکتر کند.
بنابراین به جای او پرستاری از بیماری را به عهده میگیرد.
با ورود این دختر به قصر بلورین منصور که دست روزگار او را نیز بارها محک زده، بازی دیگر تقدیر شروع میشود و عشقی متولد میشد.
اما آتش حسادت ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 28,765 views
- ارسال نظر
دانلود رمان پرچین عشق
خلاصه داستان: سال هاست که پرنیا چند جمعه در میان به همراه پدر خود بر سر مزار مادرش می آیند.
برایش فاتحه ای می خوانند و بعد از اینکه “سعید سالاری” یعنی همان پدر پرنیا لحظاتی چند به دور دست ها می نگرد و گاهی نم اشک هایش را با پشت دست پاک می کند و زمزمه هایی با کسی که سال هاست در زیر خروارها خاک خوابیده است می کند بلند می شود و…
قسمتی از رمان پرچین عشق
بارها ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 28,814 views
- ارسال نظر
دانلود رمان قاتل تاریکی
خلاصه داستان: دختری سرخورده و تنها، دختری از جنس سادگی…
او در مسیری قرار می گیرد که هر دو سر آن باخت است.
رفتن و نرفتن هر دو یک حکم را برایش رقم خواهد زد؟
دختری برای پرداخت بدهی اش به مردی برای قتل آموزش می بینه تا انتقام مردی رو بگیره که در حقیقت…
قسمتی از رمان قاتل تاریکی
دیگه جونی توی پاهام نمونده بود.
وسط یک نخلستان در جنوب بودیم و هوا به شدت گرم بود.
اگر می گرفتنمون کارمون تموم بود!
یا کشته ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 22,255 views
- ارسال نظر
دانلود رمان کابوس تاریک
خلاصه داستان: داستان این رمان در مورد دختر کنجکاوی به نام آلیس است که یک شب از خانه می رود.
ولی بیرون خانه چیزهایی می بیند که نباید می دید.
و همین باعث میشه که مسیر زندگیش به کل عوض شود.
قسمتی از رمان کابوس تاریک
زل زده بودم به در تراس اتاقم که باز گذاشته بودم و آروم آروم موهام رو شونه می کردم.
فردا یکشنبه بود و می تونستم امشب بزنم بیرون و فردا راحت بخوابم.
به ساعت نگاه کردم ۲۳:۴۰ دقیقه ...
- 959 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 22,576 views
- ارسال نظر