| یکشنبه 7 خرداد 1402 | 09:46
پارسی رمان
پارسی رمان یک بستر بدون محدودیت برای شما خوانندگان عزیز محترم امیدوارم از همراهی ما لذت ببرید…
رمان دختر معروف پسر پولدار PDF

رمان دختر معروف پسر پولدار PDF

یلدیز یه خواننده مغرور،دختری که همه چی داره و بدجوری به خودش میباله.

دنیل پسری که قلبی از جنس سنگ داره.

این دختر،پسر مغرور باهم سرلج میفتن تا اینکه یلدیز شرط میبنده قلب سنگ دنیل و نرم کنه و اونو عاشق خودش کنه.

بی خبر از اینکه اون پسر مغرور،پسرعموشه

نویسنده رمان دختر معروف پسر پولدار PDF  : دلارام

یلدیز✨✨

امشب اجرا داشتم نشستم بودم رو صندلی. و خودمو سپرده بودم به آرایشگر. واسه امشب هیجان داشتم! با اینکه اولین بارم  نبود رو سن می رفتم.

سه ساعتی گذشت بود که کار آرایشگر تموم شد.

آرایشگر با ذوق گفت:

– مثل همیشه ماه شدی.

حتی نگذاشت نگاهی به خودم بندازم سریع دستمو گرفت برد توی اتاق

آرایشگر نگاهی از سر ذوق بهم کرد:

– لباستو بپوش بعدش بیا خودتو ببین اینجوری بهتره. نزاشت حرفی بزنم و از اتاق رفت بیرون

با ذوق لباسام رو عوض کردم؛ و از اتاق بیرون رفتم. آرایشگر چشماش برق خاصی می زدن انگاری خیلی از کار دستش راضی بود، همراه آرایشگر به سالن اصلی رفتیم.

 همه با دیدن من از جاشون بلند شدن خشکشون زده بود.

 ترسیده بودم نکنه زشت شده باشم سریع پریدم جلوی آینه.

وای خدایا این منم؟! چه خوشگل شدم

الهی قربون خودم بشم چقدر خوشگل بودم خبر نداشتم  سایه دودی و نقره ی آسمون چشمامو قاب کرده بود لباسمم  صورتی پرنسسی بود از ران تا پایین چاک داشت پاهای خوش تراشتم معلوم بود کفش نقره ایمم پام کردم.

بهم خبر دادن باید تا نیم ساعت دیگه برم رو سن.

 آماده رو مبل نشسته بودم که صدای موزیک اومد با شوق و ذوقی پنهان رفتم رو سن، میکروفنو برداشتم  شروع کردم به خوندن و مثه همیشه از جونم و احساسم برای خوندن استفاده کردم:

 – l’ve tareveled the whole wide world

من کل دنیا رو سفر کرده ام

– still Ihaven’t found youe

 اما تورو هنوز پیدا نکرده ام

– call out your name almast

every day

اسمت هر روز صدا میکنم

– hope to hear from you soon

امیدوارم روزی برسه باهات اینجا باشم

– still believe that you will come to me

هنوزم اعتقاد دارم تو پیشم میایی

– And I’ll be waiting right here

و من اینجا منتظر خواهم بود

– Ikeep on looking for you patiently

من صبورانه جستجو به دنبال تورو ادامه میدم

– Fighting out all doubts and fears

نزاعی بدون شک و تردید و ترس فقط یک چشم انداز از تو برای اثبات کافیه

– And I’m willing to do what it taks

و من مایلمم…..

– Iam ready for pain and the joy that you bring

من برای درد لذتی تو میاری آماده ام

– Love, love don’t come easy

عشق،عشق آسون به دست نمیاد

– For the one who wants to be loved

برای کسی که می خواد عاشق باشه

– Love, love don’t come easy

عشق،عشق آسون به دست نمیاد

– seems there is none but Iwan’t glve up

به نظر میرسه وجود نداره اما من تسلیم نخوام شد

– Love don’t come easy

عشق آسون به دست نمیاد

– Feelings grow slowly,slowly

احساسات به آرامی رشد می کنه ،به آرامی

– Love is taking it’s time

عشق در زمان خودش به وجود نمی یاد

– Don’t wanna be lonely,lonely

نمی خوام تنها باشم ،تنها

– One day you will be nime،you will be nime

یک  روز تو مال من خواهی شد….. مال من خواهی شد!

– Ilived so many lives

                                    …..

– l’ve touchad millions of hearts

من قلب های زیادی را لمس کرده ام

– I spread may wings but I couldn’t fly

من بال هامو باز کردم اما نتونستم پرواز کنم

– Though I wished on so many starts

با اینکه من با خیلی از ستاره ها آزرو کردم

– No,no,no,no

نه نه نه نه

– painted different pictures in may mind

تصاویر متفاوتی توی ذهن من نقاشی شده اند

– But I can’t build a frame

اما من نمی تونم یه قاب بسازم

– And What’s the use of painting

و نقشای به چه کار می یاد

– If I seem to be blind

اگه من کور به نظر برسم

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
پارسی رمان
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • abbas alimirzaiyی عمر وقت میزارن برای نوشتن...
  • دنيارمان وااااقعااا ضعيف بود نگارش صفر،شروع كتاب افتضاح،تفريبا فصل اول تموم نشد گذاش...
  • فرشتهداستان خوبی بود ولی چقدر طولانی بودا ، هرچی میخوندم تموم نمیشد.ملت چه جوری این ه...
  • هانیهاز این نویسنده رمان خاک خام رو خونده بودم و خوشم اومده بود و امشبم که این رمان ط...
  • طاها احمدوندرمان خوبی بود و جرات میخواست انقدر واضح نوشتن راجع به بعضی مسائل...
  • نسیم شادمانرمان قشنگی بود فقط کاش شخصیت‌ دختر داستان رو انقدر وابسته‌ی پشتیبانی مردهای قصه...
  • مریم اسکندریمهرداد چرا یهو قاطی کرد قیمه‌ها رو ریخت تو ماستا؟😄رویا و پریا رو با هم خواست.نما...
  • بیتاپایدارواقعا عالی وخواندنی بود👍اما حیف که جای نسخه‌ی چاپی این رمان تو کتابخونم خالی مون...
  • تینا فراهانیلطفا از نویسنده بخواید جلد دوم این رمان رو هم بنویسه ببینیم ماجرای زندگی و کار پ...
  • شقایقمهرداد آبروی هر چی دکتره برد😭پریا نمونه ی یه دختر ایرانیه قوی و سختکوشه و هومن ی...
×

سلام پیام خود را برای من بنویسند معمولا زیر 30 دقیقه پاسخ خواهم داد

× پشتیبانی آنلاین
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.