دانلود رمان آتنا
خلاصهی رمان : آتنا دختر شاد و سرخوشی می باشد که در کنکور شرکت می کند.
او رشته مورد علاقهاش را در دانشگاه تهران قبول می شود.
آتنا با یکی از دوستانش از شیراز به شهر تهران نقل مکان می کنند.
پس از نقل مکان هر کدام از آنها درگیر جنجالهایی در زندگی خود می شوند و…
قسمتی از متن رمان آتنا
-مامان… مامان… مــامــان!
-ساکت، دخترهی جیغ جیغو، چته؟!
-کجایی؟؟؟
-آشپزخانه!
کولهام رو زمین انداختم و رفتم تو آشپزخانه و مامان رو محکم در آغوش گرفتم!
-چطوری عشقه من!؟
-سرآوردی دختر تو؟
-نه فداتشم خبر خوب آوردم!
-چه خبری؟
-قبول شدم!
مامان بدون این که نگاهم کنه همین طور که پیاز پوست می گرفت گفت: قبول حق!
-وا مامان، میگم قبول شدم تو کنکور ورود به دانشگاه منظورم هست!
-خب خدا رو شکر چه کار کنم؟
یک نگاه تمسخر آمیز بهش انداختم و لب هامو جمع کردم و گفتم: یعنی استاد ضد حال زدنی مامان!
مردم بچهشون دانشگاه ناکجا آباد قبول میشه، سه روز و سه شب براش جشن می گیرن!
بعد من رشته حسابداری دانشگاه تهران قبول شدم انگار نه انگار!
-خب به سلامتی ایشالا موفق بشی، ولی گل دخترم فک نکنم تهران رفتنت مورد موافقت قرار بگیره!
-چرا اونوقت؟؟
-چون مادر گرامیتون اجازه نمیده!
یک کاهو برداشتم و همین طور که از آشپزخانه می رفتم گفتم: فکر کن یک درصد!
بعد از عوض کردن لباس هام خودمو رو تخت پرت کردم و گوشیمو روشن کردم تا با ملیکا حرف بزنم!
خب خدا رو شکر آنلاین بود، براش نوشتم: ملیکا بزنگ من شارژ ندارم!
سریع پیغامم رو خواند و جواب داد: باشه، الان زنگ…