خلاصه رمان : داستان راجع به خانوادهای هست که دختر بزرگتر، وظیفه ی مراقبت از دو خواهر و زن برادرش را دارد.
توی هر درگیری، دخترک آسیبی می بیند، ولی همچنان پابرجاست.
صبوری می کنه و سعی دارد تمام اتفاقات زندگیش رو بعد از دست دادن سومین رکن اساسی خانواده اش، بی دردسر و با آرامش پشت سر بذاره، اما دردسرهاش یکی دو تا نیست و آزار روحی فراوانی می بیند.
برای خوب بودن حالش تلاشی نمی کند و تمام فکرش حول و حوش خواهرهاش میگذرد.
زندگی رو به خودش زهر می کند تا خواهرهاش زندگی خوبی داشته باشند.
داخل نشریه ای مشغول کار هست و ارتباط خوبی با تمام اطرافیانش دارد.
برای چاپ رمانی جدید، شروع به خواندش می کند و کمکم زندگیش با مردی تلاقی پیدا می کند که گذشته اش…