دانلود رمان اشتباه
خلاصهی رمان : داستان این رمان درباره دختری به اسم آرام می باشد.
دختری که در یک خانواده ثروتمند قد کشیده، خانواده ای که در آن هیچ فردی از علاقه و احساسات صحبتی نمی کند.
همه درگیر مسائل خود هستند و هیچ محبتی بین افرادش وجود ندارد.
این خانواده به یک عهد که از وصیت نامه ی اجدادشان است به سختی پایبند هستند.
اقوام رادپویا عهد کرده اند که با غریبه ها ازدواج نکنند.
آرام رادپویا دختری هست که می خواهد این عهد را بشکند اما…
قسمتی از متن رمان اشتباه
دست هامو کشیدم سمت گوش هام و گوش هامو محکم نگه داشتم و فشار دادم تا دیگر چیزی نشنوم.
داغ کرده بودم دست بی جانم رو به نشانه سکوت بالا آوردم…
انگار مامان فهمید دیگه نباید ادامه بده…
– آرام…
با بی حوصلگی جواب دادم:
– بله…
– تو نمی خوای بدونی این لباس ها چی هستن و اینجا چه کار می کنن؟! هنوزم نمی خوای هیچ چیز به یادت بیاد؟!
از روی صندلیم بلند شدم، ایستادم رو به روش و دست هامو گذاشتم روی شانه هایش سرمو کمی خم کردم و گفتم:
– ببین مامان، اون لباس عروس… عروسی که غروب جنازه شو تو خیابون پیدا می کنن… کفش کتونی با لباس عروس؟ امکان داره؟! حتما یه چیزی بوده!…
– عزیزم نمی خوام، نمی خوام بدونم. نمی خوام بدونم اون لباس عروس مال چیه؟! اصلا داماد کی بوده که حالا نیست؟! بیخیال دیگه…
با حالت سوال نگاهش کردم نگاهمو تو تک تک اجزای صورتش چرخوندم، جواب سوال آخرمو می خواستم، اونم فقط نگاهم می کرد…
هیچی از نگاهش تشخیص ندادم، ادامه دادم:
– اصلا بذار بهت بگم علت اینکه…