خلاصه داستان: داستان این رمان شرح حال زندگی زنی می باشد که در گیرو دار جدایی است.
سبک روایی داستان به گونه ای است که خواننده به عنوان عنصری از داستان رنج و دغدغه های شخصیت اصلی را احساس می کند…
در دردهایش شریک می شود و آرام آرام در مسیر رسیدن به آرامش با او هم قدم می شود…
قسمتی از رمان برزخ اما بهشت
_رعنا جان سلام…
_رعنای خوبم سلام…
_رعنای عزیزم…
نه، نه، فایده ندارد، نمی توانی بنویسی. نمی توانستم.
چند هفته بود که برای شروع کردن نامه داشتم فکر می کردم.
نمی دانم، نمی دانستم چه بنویسم، از کجا شروع کنم و از چه بگویم. حرفی برای زدن نداشتم. چیزی به ذهنم خطور نمی کرد، هیچ چیز!
انگار مغزم داشت از کار می افتد یا شاید هم افتاده بود…