خلاصه رمان : داستان این رمان در رابطه با دختر زیبایی به نام عسل است که مادرش بیماری دارد.
او برای تهیه کردن هزینه درمان بیماری مادرش مجبور می شود که رحمش را به یک زن و شوهر جوان اجاره بدهد.
با سپری شدن زمان و وقت گذراندن با امیرسام آنها به هم علاقه مند می شوند.
اما عسل با وجود همسر اول امیرسام حاضر به ادامه دادن به این رابطه نیست، ولی امیرسام کاری می کند که…
قسمتی از متن رمان تکرار عشق
از پله ها پایین رفتم، عادت نداشتم هیچ وقت با آسانسور این مسافت رو طی کنم، مگر این که در مواقع ضروری…
طبق معمول صدای جیغ و فریاد گلاره و شوهرش صدای امیرسام رو شنیدم.
هر روز که می خواستم برم سرکار باید اوقاتم با این دیدار کوتاهشون تلخ میشد.
دیگه حسی بهش نداشتم، کلاً گذشته رو فراموش کرده بودم.
اما مطمئن بودم اومدن امیرسام و زنش به واحد پایین ساختمان محل زندگی ما بی دلیل و تصادفی نبوده…
نمی دونم از کجا فهمیده بود که من از شوهرم طلاق گرفتم و هر روز با یک بهونه جدید از قبض خانه گرفته تا حرف سرایدار و رفت و اومد کردن مهمان هامون و دیدن رامین که بیشتر وقت ها به منزل ما می اومد و امیرسام رو کلافه می کرد.
که با رویی زیاد می پرسید:
” این مرد کیه که هر دقیقه بلند میشه میاد اینجا؟ شما هم که کم نمی ذاری براش و همش کنارش می نشینی ”
وقتی این جوری با اخم و جدیت حرف میزد تنها یک جواب بهش می دادم:
” به تو ربطی نداره تو حق دخالت تو مسائل شخصیه منو نداری “…