دانلود رمان جشن عروسی
خلاصه داستان: جشن عروسی… مهم ترین اتفاق در زندگی هرکسی…
همه ی زوج ها دوست دارند که اون روز براشون منحصر به فرد باشه.
یک شغل وجود داره… طراح جشن عروسی!
یک مدیر حرفه ای که مثل یه فرشته برای این زوج هاست.
توی این صنعت رقابت زیاده و هر طراحی دوست داره بهترین باشه!
آویسا یک مدیر جشن عروسیه و توی کارش موفقه.
رقبای زیادی داره و همه دوست دارن اون رو کنار بزنند، اما اون به این سادگی ها تسلیم نمی شه و با کمک دوستش به جنگ با این رقبا میره.
همه چیز خوب پیش میره تا اینکه…
قسمتی از رمان جشن عروسی
وای خدا، کیکش شیش طبقه بود!
چقدر قشنگه. تمام طبقات سفید بودند و بینشون به جای پایه از رزهای قرمز استفاده کرده بودند.
فکر کنم هر طبقه سه یا چهار کیلویی بود.
ای جـــونم کیک! باید از جسیکا بابت این که این همه زحمت کشیده بود تشکر کنم.
خب، حالا می رسیم به میز و صندلی ها! خدمتکارها همون طور که گفته بودم همه رو دور تا دور سالن هتل چیده بودند.
میزای گرد با رومیزی های بزرگ سفید و رومیزی های کوچیک گلبهی درست در مرکز میزها که به صورت شلوغ چین داده شده بودند.
وسط هر میز یک گلدون کوچیک پر از گل های رز سفید و لیلیوم صورتی بود.
صندلی ها هم که به رنگ سفید بودند دور میز ها قرار داشتند.
وسط سالن یه فضای بزرگ واسه رقص بود که مهمونا برای آخر مراسم برن توش بترکونن.
نمی دونم چرا یکهو هوس رقص کردم… ولش کن حالا! دور تا دور سالن با…