دانلود رمان خاطرات خوب دیروز
خلاصه داستان: داستان زندگی یک دختر که با پنهان کاری و دروغ، سعی در حفظ رابطه و زندگی و عشق بین خود و همسرش دارد.
اما او غافل از گذشته ای که سایه اش همیشه آدمی را تعقیب می کند، بی اعتنا به همه چیز و با خیالی آسوده زندگی می کند.
اما سرانجام در یک شب نفرت انگیز، تمامی رازها و پنهان کاری ها و دروغ هایش برملا می شود و نقاب از صورتش کنار می رود و چهره و ذات حقیقی او آشکار می شود.
حالا باید دید که دخترک در رقابت بین عشق و نفرت، پیروز خواهد شد یا نه.
باید دید دخترک داستان ما از بین مردهای زندگی اش کدام یک را برای همیشه برمی گزیند.
آیا عشق اول خود را که باعث تمام درد ها و گریه ها و تنهایی های او بود، انتخاب می کند یا با همسری می ماند که تمام عشق و علاقه اش به نفرت و انتقام تبدیل شده است؟
باید دید که در جدال بین عشق و نفرت کدام یک از این سه فرد زخم خورده، پیروز خواهند شد…
قسمتی از رمان خاطرات خوب دیروز
رمان از زبان زهرا :
– خسته و کوفته با وحید وارد خونه شدیم.
انقدر در حرکت بودم که پاهام درد می کرد. خیلی خسته ام، خیلی خوابم میاد.
با زنگ خوردن گوشیم، سراسیمه بلند شدم و گوشیم رو برداشتم.
با دیدن همون شماره ی ناشناس، عصبی دندونام رو روی هم فشار دادم و از اتاق خواب زدم بیرون.
در اتاق رو بستم تا صدام به گوش وحید نرسه.
وارد تراس شدم و عصبی جواب دادم….