خلاصه رمان : داستان این رمان درباره ی زندگی دو دخترخاله به نام های آهو و گلابتون می باشد…
آهو برعکس گلابتون که همیشه مرکز توجه همگان قرار دارد، به خاطر چند ویژگی مثل رنگ موهاش زیاد مرکز توجه ها نیست و…
قسمتی از متن رمان ز مثل زندگی
ﻛﻨﺎر ﭘﻨﺠﺮه ی ﻋﻤﺮت ﻧﺸﺴﺘﻲ و ﺑﺮگ ﻫﺎی زرد زﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ات را ﺑﻴﻬﻮده ورق ﻣﻲ زﻧﻲ!؟؟؟
ﺑﻴﻬﻮدﮔﻲ ﻫﺎﻳﺖ را ﺑﺒﻠﻊ، ﻧﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ را ﺑﻨﻮﻳﺲ، ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ردﻳﻒ ﻛﻦ، ﺑﻨﻮاز…
ز ﻣﺜﻞ زﻧﺪﮔﻲ، ز ﻣﺜﻞ زﻳﺒﺎ، زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻣﺜﻞ روح، ﺟﺴﻢ…
ﻫـ ﻣﺜﻞ ﻫﺴﺖ. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ و ﻫﺴﺘﻨﺪ “ﺧﺪا ، ﺗﻮ ، او” د ﻣﺜﻞ دﻧﻴﺎ، د ﻣﺜﻞ دﻳﺪن، ﺑﺒﻴﻦ: زﻧﺪﮔﻲ زﻳﺒﺎ ﻫﺴﺖ، اﮔﺮ زﻳﺒﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ…
“ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ آﻧﻜﻪ ﺗﺎرﻳﻜﻲ اﺗﺎﻗﺶ و ﭘﺮده ی ﺳﻴﺎه اﻓﻜﺎرش را در ﺣﺼﺎر ﻛﻠﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻛﺸﺪ، ﺧﺪا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ.
ﻫﺮ روز ﺑﺎ ﻧﻘﺎب ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﻃﻠﻮع ﻣﻲ ﻛﻨﺪ”