دانلود رمان ساحل آرامش
خلاصه رمان : داستان این رمان درباره ی دختری است که در ابتدای نوجوانی با یک پسر نامناسب آشنا می شود.
اما از بخت و اقبال خوبی که دختر داشت اتفاقاتی رخ می دهد که باعث می شود سریع به اشتباه خود پی ببرد.
او سعی می کند اشتباه خود را جبران کند و سخت مشغول درس خواندن و ادامه ی تحصیل می شود…
قسمتی از متن رمان ساحل آرامش
پاهایم از فشار کفش ها درد می کرد.
همان طور که به روی صندلی نشسته بودم کفشم را در آوردم.
با هوا خوردن به پایم خود هم نفس عمیقی کشیدم.
مامان دست به زانویش گرفت و بلند شد. خطاب به من گفت:
_پاشو مادر. باید برای جمع و جور کردن این همه ریخت و پاش از یک جایی شروع کنیم.
نالیدم و گفتم:
_وای مامان جان لطفا امشب رو بی خیال شو، من لااقل تا فردا صبح باید به این پاها استراحت بدم.
الان داشتم فکر می کردم چطور تا اتاقم برسم. شما می گویید بلند شم جمع و جور کنم!!
_خوب حقته مادر، چقدر گفتم بهت این کفش ها به دردت نمی خوره.
من متعجبم که تو چطوری از سر شب با همین کفش ها این قدر حرکت کردی حالا وقت کار کردن که رسید نمی تونی!!
از خرید کفش ها یادم آمد.
مامان اصلا به خرید این کفش ها راضی نبود ولی من کلی قهر کردم تا بالاخره رضایتش را گرفتم.
عمو مصطفی که به صحبت های من و مامانم گوش می داد خندید و به مامان گفت:
_اذیتش نکن زن داداش خسته شده. شما هم امشب کاری نکنید خیلی خسته اید…