دانلود رمان سر زده
خلاصه رمان : داستان رمان درباره دختر فرانسوی به نام ماریا است.
ماریا به خاطر شغل پدرش که پلیس هست مورد تهدید گروهی مافیا قرار می گیرد و مجبور می شود با امیرعلی که یک پلیس متعصب ایرانی هست ازدواج کند.
او به ایران می آید.
تفاوت های فرهنگی و اجتماعی این دو شخص ماجراهایی را به وجود می آورد که خواندنش خالی از لطف نیست…
قسمتی از متن رمان سر زده
با کلافگی پتو را از سرش کنار زد…
فقط یک نفر جرات می کرد بدون اجازه به اتاق او بیاید.
ماریا: توهیچ وقت آدم نمیشی…
بهار سرخوشان خندید وگفت: مگه فرشته ها هم آدم میشن از کی تا حالا؟!
ماریا: چی می خوای؟
بهار: پاشو ببینم ناسلامتی فردا داری میری ایران اون موقع راحت گرفتی خوابیدی…
پاشو لباساتو آوردم.
ماریا: چه لباسی؟
بهار: لباس های مخصوص ایران… تو که نمی خوای با این لباس های نیم وجبی بری!
بعد یک حالت متفکر گرفت و گفت:
اینجوری بری یکی میری دو تا بر میگردی…
درسته پسرعمه من تاریک دنیاست ولی دیگه نمی تونه از این زیبایی بگذره.
ماریا بالشتش را به طرف او پرتاب کرد و چندتا ناسزا هم به او گفت در حال حاضر این چیزها براش اهمیت نداشت.
دوری از وطن و پدرش، تنها دوستش بهار براش آزار دهنده بود.
بهار: پاشو ببین چی برات خریدم.
ماریا: یه جوری میگی انگار خودم ندیدم خوبه با هم سفارش دادیم.
بهار: عکسش رو دیدی خودش رو ندیدی که…
هفته پیش از فروشگاه آنلاین لباس های اسلامی ایرانی چند دست لباس سفارش داده بودند.
باورش نمیشد او که…