خلاصه داستان: داستان رمان درباره ی دختری به اسم مایا هستش که در یک خانواده مرفه زندگی می کنه.
اما به دلیل ورشکستگی پدرش و اختلافاتی که پدر و مادرش با هم پیدا می کنن زندگیشون دستخوش تغییراتی میشه و مادرش تصمیم می گیره از ایران بره و…
قسمتی از رمان غوغای همیشه
از آژانس هواپیمایی که بیرون اومدم ساعت ده صبح بود.
تقریبا چهار ساعت وقت آزاد داشتم.
خودم رو به نوشیدن قهوه دعوت کردم. البته بعد از خرید.
به پیچ خیابون که رسیدم نگاهم مثل همیشه، بلافاصله به تابلوی فروشگاه ایرانی افتاد.
«سوپر پارسیان» توی این خیابون شلوغ و پر رفت و آمد وسط شهر جلب توجه ترین مغازه به نظر می رسید.
با خودم گفتم:
«اگه اکثر ایرانی ها خصوصیات اخلاقی شون هم مثل مغز اقتصادی شون بر جسته و چشم گیر بود چقدر عالی می شد!»