دانلود رمان من خانواده داشتم
خلاصه داستان: داستان این رمان درباره ی دختری است به نام آیلین که بسیار تنهاست.
او در سن ۱۵ سالگی در سانحه ی تصادف پدر و مادر خود را از دست می دهد.
بعد از این اتفاق مادربزرگش سرپرستی آیلین را بر عهده می گیرد.
زمان به جلو حرکت کرد تا الان که آیلین ۲۷ ساله و جراح قلب است.
او می خواد به ایران بازگردد چون پدر و مادرش ایرانی بودن. اما آیلین که هیچ آدرسی از خانواده مادرش ندارد.
ولی با همه ی مشکلاتی که جلوی راه و پشت سرش هست تصمیم می گیره که به ایران بازگرده.
آیلین دایان به ایران می آید…
در این بازگشت چه اتفاقاتی برایش پیش خواهد آمد؟!
آیا او می تواند از طریق دفتر خاطراتی که مادرش برایش باقی گذاشته خانواده ی مادرش را پیدا کند یا…
قسمتی از رمان من خانواده داشتم
وای که سرم چقدر درد داره.
دیشب همه دوستان برام خداحافطی مهمانی گرفتن.
حالا هم امشب پرواز دارم.
دلم واسه دوستام تنگ می شه.
ولی واسه این کشور نه… هرگز… آرزو می کنم هیچ وقت مجبور نباشم دوباره به آمریکا برگردم.
خیلی سختی کشیدم تا تونستم به کمک شیدا و پدرش آقای سبحانی از سفارت ایران ویزای اقامت بگیرم.
نزدیک یک سال دوندگی کردیم.
تمام مدارکمو فرستادم تا بلاخره دو هفته پیش از طرف سفارت برام نامه فرستادن.
چند بار تا ترکیه رفتم ولی بلاخره تلاشام به نتیجه رسید خدایا شکر.
یک هفته پیش وسایلمو جمع کردم واسه همین امروز فقط باید دقیقه شماری کنم تا به فردوگاه برم.
شیدا که ساعت چهار میاد. الان هم که…