دانلود رمان کابوس تاریک
خلاصه داستان: داستان این رمان در مورد دختر کنجکاوی به نام آلیس است که یک شب از خانه می رود.
ولی بیرون خانه چیزهایی می بیند که نباید می دید.
و همین باعث میشه که مسیر زندگیش به کل عوض شود.
قسمتی از رمان کابوس تاریک
زل زده بودم به در تراس اتاقم که باز گذاشته بودم و آروم آروم موهام رو شونه می کردم.
فردا یکشنبه بود و می تونستم امشب بزنم بیرون و فردا راحت بخوابم.
به ساعت نگاه کردم ۲۳:۴۰ دقیقه صدای تقه ی در اومد و بعدش صدای مامان که گفت آلیس خوابی؟
_ نه مامان دارم موهامو شونه می کنم کاری داری؟
_ نه زود بخواب فردا کارت دارم.
پوفی کشیدم مثله اینکه تا ظهر خوابیدن ممنوعه…
_ باشه مامان شب خوش.
_ شب بخیر دخترم.
بعدم صدای پاهاش اومد مثله اینکه رفت بخوابه.
بعد از بیست دقیقه آروم از جام بلند شدم و رفتم سمت تراس و یکم به بیرون نگاه کردم ارتفاعش اونقدر بود که دست یا پام بشکنن در تراسو بستمم و به سمت در اتاقم حرکت کردم.
یکم پشت در ایستادم و گوشامو تیز کردم نه مثله اینکه خبری نیست.
رفتم سمت کوله ام و از رو تختم برداشتم گرفتم دستم رفتم جلوی آینه یه نگاه به خودم کردم.
یه پلیور مشکی و شلوار مشکی و یه کلاه بافت مشکی با رگه رگه سفید کوله پشتیم سفید مشکیی بود.
گوشیمو برداشتم و انداختم تو کوله ام خیلی آروم در اتاقمو باز کردم و بیرون رفتم.
بعد به سمت موتورم رفتم خاموش کشوندمش بیرون از خونه بعد روشنش کردم و رفتم به کوهی که نزدیکی جنگل بود…