دانلود رمان کسی شاید شبیه من
خلاصه رمان : جاما هوتیچ دختر بوسنیایی جنگ زده ای هست که هفده سال قبل به همراه مادرش مونیرا در یکی از اردوگاه های آوارگان جنگی نزدیک مرز کرواسی تحت سرپرستی و حمایت یک فعال حقوق بشر ایرانی به نام دکتر مسعود فراهانی قرار می گیرد.
دکتر با مادر او ازدواج می کند…
و جاما به عنوان فرزند خوانده ی دکتر با یک هویت جدید به ایران می آید.
در همه ی این هفده سال، جاما با هویت ایرانی خود یعنی ندا فراهانی زندگی می کند.
اما هرگز نمی تواند خود را با شرایط وفق دهد.
نقاط مبهم زیادی از گذشته اش وجود دارد که نمی گذارد او به طور کامل از هویت اصلی و زادگاهش دل بکند.
تو گیر و دار برای رسیدن به جواب سوال هایی که همیشه در سر داشته با پسر بچه ای به اسم کارن آشنا می شود.
و تو حیطه ی کاری خود به عنوان مربی مهد آن بچه درگیر زندگی خانوادگی کارن می شود…
قسمتی از متن رمان کسی شاید شبیه من
بهم ریخته بودم و این دست خودم نبود.
گاهی واقعا نمی توانستم جلوی بروز این احساسات ناخواسته رو بگیرم.
درد غربتی که تموم این سال ها تو وجودم رخنه کرده بود حالا ذره ذره داشت خودش رو نشون می داد.
و هربار جایی رو نشانه می گرفت و نیشتر می زد.
اگه می دونستم چه چیز این درد رو آروم می کنه، شده خودمو به آب و آتش می زدم تا به دستش بیاورم اما…
بابا می گفت یک سر به مادرت بزن…
حرف دلتو به مادرت بگو این کار التهاب و درد…