دانلود رمان گرگ زاده شکارچیان مخفی
خلاصه داستان: متفاوت بودن سخته.
این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره.
مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره… انسان نیست… بلکه گرگینه اس.
همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره…
مایک حتی با هم نوعان خودش هم فرق داره…
تفاوتی عجیب و شوم.
چیزی که روی تمام زندگیش خط سیاهی می کشه و باعث میشه حس کنه تنها ترین آدم روی زمینه…
در این گیرو دار تنهایی اتفاقی میوفته که گرما رو به قلبش بر می گردونه…
حسی که بهش امید میده برای ادامه دادن برای مبارزه کرد…
گرگینه به دام عشقی ممنوعه اسیر میشه…
عشقی که باعث بیدار شدن نفرینی هولناک میشه…
قسمتی از رمان گرگ زاده شکارچیان مخفی
شیرها ادعا می کنند سلطان جنگلند!
ببرها خود را قوی ترین حیوان دنیا می دانند!
اما خنده دارست که به دستور انسانی در سیرک بالا و پایین میپرند!
ولی گرگ رام نمی شود…!
اهلی نمی شود!
برای کسی عوض نمی شود و…
همه می دانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است…!
کلافه از جا بلند شدم چندین بار عرض اتاق رو طی کردم اما از سردرگمی و کلافگیم چیزی کم نمی شد.
دست هامو توی جیبام فرو کردم، شی سردی رو با سر انگشت هام حس کردم.
دستمو دور زنجیر بلندش مشت کردمو و از جیبم بیرون کشیدم.
دست هام به سردی فلز ساعت جیبی قدیمی که بهم هدیه داده بود می شود .
قاب ساعت رو باز می کنم و نگاهم روی لبخند پررنگش…