توضیحات
رمان ابرها می گریند pdf
نام : رمان ابرها میگریند pdf
ژانر : #عاشقانه
نویسنده : #عطیه_س
خلاصه :
گاهی قلبها به هم نزدیک میشوند. گاهی زندگیها در هم گره میخورند. گاهی اشکها و حسرتها التیام بخش میشود. زمانی که دلها از هم دور میافتند؛ گاهی ابرها هم تاب نمیآورند. گاهی ابرها هم میگریند.
دل در دلش نبود باید قبول میشد. برای امروز خیلی زحمت
کشیده بود. نگاه ی به انتهای سالن کرد، شهرزاد را دید که با چهره
ای که استرسش را فریاد میزد نشسته بود و به او چشم دوخته بود
. با صدور اجازه برگه ها را برداشت ابتدا نگاه ی کلی به سؤال ها
کرد، دست در جیبش برد و قرآن کوچکش با آن جلد چرمی
قهوه ایش را روی میز، درست جلوی چشمش قرار داد. بسمالهی زیر
لب گفت و شروع به تست زدن کرد. بعدی از دادن سواالت تخصصی
اول زیست شناس ی را پاسخ داد که از همه بیشتر دوست داشت.
سپس شیمی و بعد از آن ریاضی !
به ترتیب پاسخ نامه پیش نمی رفت، می خواست دروسی که بهتر
بلد بود را ابتدا جواب دهد تا آخر کار کمی برای درس سختی مثل
فیزیک وقت بخرد، همین طور هم شد! وقتی مدادش را رو ی میز
گذاشت و نگاهی دیگر به کل سؤالها انداخت زیر چشمی به ساعت
بزرگ روی دیوار هم نگاه کرد؛ از دیدن پانزده دقیقه وقت اضافه ای
که آورده بود لبخندی با رضایت زد .