خلاصه: نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….
قسمتی از رمان اغیار : من ازتون بیزار نیستم، چرا باید بیزار باشم؟ آدما از کسی بیزارن که براش مهم باشه، به هر حال بیزاریم یه نوع حس محسوب می شه دیگه! باز هم گند زده بود! انگار زبانش جلوتر از او حرکت می کردند تا همه چیز را خراب کنند! نازلی لبخند بی روحی می زند، این مرد هیچ وقت قرار نبود او را …
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.