توضیحات
رمان دکمه و شرم جلد چهارم pdf
خلاصه :
از زبان کین:
تریستان یکی از بزرگترین مشتریان منه.همیشه به موقع پولش رو
پرداخت میکنه و همیشه به قولش عمل میکنه. اما این بار، پول نقد کم
آورده. اون االن به محموله نیاز داره. پس اون بهم یه وثیقه میده. اون
برده خودش رو بهم قرض داد.
“آدلینا.”
حاال که من و پیرل خیلی به هم نزدیک هستیم. من نمیتونم از این نوع
مبادله ها انجام بدم. اشتباه محض بود.غیر انسانی بود. ولی میتونم بگم
اون منو میخواد و منم قطعا اونو میخوامش