خلاصه رمان :داستان در مورد دختری هست که فراموشی میگیره و وقتی به هوش میاد میبینههیشکی جز یه مرد همراهش نیست و اون مرد ادعا میکنه عاشقشه آیا مریم میتونه به شهاب اعتماد کنه و بره باهاش زندگی ک
_بپرس نفسم
_شارین رو از مهد کودک گرفتی؟
با تعجب گفتم: مگه قرار بود بگیرم؟
با خنده گفت: خاک بر سرم یادمونرفت که
بلند زدم زیر خنده به جای نگران شدن: عه مریممن فکر کردم تو میگیریش
_نه عشقم اصلا یادمون رفت زود باش بریم دنبالش تو هم بیا که جفتمون از دلش در بیاریم چون تنبیه اساسی از جانبش در انتظارمونه
خندیدم: چشم عشقم الان میام
_دوست دارم _منم دوست دارم زندگیه شهاب
همیشه همین بودیم چیزای ساده رو واسه خودمون سخت نمیگرفتیم و نگران نمیشدیم تا الکی بهمون استرس وارد شه همیشه با خنده از کنار مسائل میگذشتیم
خوشبختی دقیقا همین چیزیه که من الان دَرِش زندگی میکنم…
به قلم:الهه ناز
ادامه این رمان زیبا را در با خرید نسخه ی کامل ان بخوانید “پایان”
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.