توضیحات
رمان مرد کوچک pdf
رمان مرد کوچک pdf
نویسنده: سروناز_روحی
ژانر: عاشقانه_اجتماعی
خلاصه:
بعد از سیزده سال هنوز بچه است… یه بچه ی بیست ساله…
سیزده سال کودکیشو خواب بود… حالا که بیدار شده نباید توقع داشته باشیم بزرگ باشه…
اون یه مرده… یه مرد کوچیک!!!
قسمتی از متن رمان مرد کوچک pdf
هی پسر امشب چقدر خوش گذشت دختره رو دیدی عجب تیکه ای بود تو پارتی بعدی حتما…
ولی فوری گفت: ترمز کن مجید…
با حس اینکه چیزی را پرت کرد و صدای فریاد مجید و چند نفر دیگرو جیغ لاستیک ها…
بالاخره ماشین ایستاد. به صدم ثانیه نکشید که همه دورشان جمع شدند
با صدای وحشتناک ماشین بچه ها در خیابان ریختند.
و مازیار و میعاد با گریه به برادرشان نگاه می کردند که غرق در خون شده بود.
ارسلان و حامد مبهوت بودند. مازیار فوری یقه ی ارسالن را گرفت: آشغال همه اش تقصیره تو بود
رمان مرد کوچک