خلاصه کتاب:
رمان نجواهای گرگ و میش از آزاده مظفری
شب چادر مخمل سیاهش را بر سر شهر کشیده بود و مهتاب پر فروغ کنج آن سنجاق شده بود. انگار مشتی پولک نقرهای و براق را بدون نظم و ترتیب به سینۀ آن مخمل سیاه پاشیده بودند و تابلویی بیبدیل و مسحور کننده را پدید آورده بودند.
افسون در حالیکه دستانش را از آرنج خم و زیر سرش جمع میکرد، خیره به آسمان شب لب زد:
-میگم شهرزاد توی این فصل و اردیبهشت فقط از روی پشت بوم شما میشه ستارهها رو این طوری انقدر از نزدیک دید، نمیدونی چه کِیفی میکنم وقتی شبها زیر این پشهبند و این لحاف سنگین میخوابم! کاش پشت بوم خونۀ ما هم مثل مال شما اینقدر بالا بود، اون وقت هر شب میتونستم ستارهها رو از نزدیک ببینم.
شهرزاد همانطور که در بین ستارهها به دنبال ستارۀ خودش میگشت، زیر لب زمزمه کرد:
-خب هر شب بیا اینجا بخواب! ما که تمام اردیبهشت این بالا میخوابیم، خاله زیور و مامانم هم که مشکلی با این قضیه ندارن، خودت نمیای!
-نمیام چون روم نمیشه، وگرنه مرض که ندارم این جا رو ول کنم و بچسبم به اون اتاق فسقلی!
- 8 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 80 views
- ارسال نظر
دانلود رمان وطن سیاه نویسنده طناز حسینی
وقتی وطن سوخت و خاکسترش رو بادهای نامساعد بردن من و تو تا ابد تبدیل میشیم
به یه نسیم بیوطن که دنبال اون بادها میره تا نشونهای از یه لحظهی وطنش پیدا کنه و بهش دل خوش کنه.
بعد از سوختن انگار همه چیز آروم میشه جز قلب ما.
من فکر میکنم سیاهی این سوختن همیشه روی احساس و صورت ما باقی میمونه...
رمان ممنو.ع.ه و بدون سانسور وطن سیاه قصهی آدمهاییست که در کشورشان نتوانستند
اختیار را بر ...
- 164 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 1,128 views
- ۲۴ نظر
خلاصه کتاب:
یک کتاب عالی و هیجان انگیز راجب ی دختر ایرانی و زندگیش بدون سا--نس-ور ...
- 309 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 130,817 views
- ۴۰ نظر
رمان ساعت 3 بامداد
«به نام خدا»
نویسنده: (زهراعبدی) #دلربا
رمان ساعت 3 بامداد
مقدمه:گاه می اندیشم چندان مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم!
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم وباران وانسان هایی در زندگی ام باشند که زلال تر از باران هستند.
ژانر:هیجانی وترسناک وطنز.
خلاصه:امیر وکامیار دو دوست صمیمی هستند حتی بیشتر از دو دوست صمیمی!آنها با هم یک برادرند ورفاقت دوستی آنها همیشه پابرجاست،که هر رازی را بهم می گویند ،حال مسئله ای و رخ دادن حادثه ای هولناک برای ...
- 505 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 176,611 views
- ارسال نظر
خلاصه کتاب:
خلاصه:
«راجب زوج جوانی است که به تازگی ازدواج کردند ،یک شب که از قضا شب کریسمس،شب عیدانه ای آن ها است ،این زوج برای شادی ویک شب به یاد ماندنی دوستان خود را به خانه دعوت می کنند تا که بهترین شب کریسمس را داشته باشند ولی قصه ورق خود را برعکس می کند واتفاق هولناک و وحشتناکی سر دوستانشان می آید.»
- 534 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 119,464 views
- ارسال نظر
رمان نور در نیمه شب نویسنده ندا صمدی
°نور در نیمه شب°
مقدمه
<{به نام خالق او شروع میکنم!}>
سلام مهربونی که داری این رو میخونی؛ قصد اینو ندارم خیلی طولانیش کنم پس خلاصه و مختصر توضیح میدم.
من فن پیج هستم؛ فن پیج یه خانوادهی بزرگ...
یک استعداد و یک ستاره درخشان که بهشون افتخار میکنم!
شاید خیلی کنجکاو شده باشید که راجب کی صحبت میکنم؛ پس لطفا همراهیم کنید.
بخونید و مثل من به وجود همچین کسایی تو سرزمینتون افتخار کنید.
حقایقی راجبشون هست که ممکنه تو ...
- 639 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 288,201 views
- ۲ نظر
دانلود رمان عشق بی پایان فایل کامل
خلاصه:
دختری به اسم ارامیس که به شدت مغرور،شکمو و از خانواده پولداری هست به هیچ پسری اهمیت نمیده تا اینکه عاشق ارسام دختر باز میشه میخواد هرطور شده آدمش کنه و عاشق خودش تا اینکه یه کاری میکنه ارسام از دختر بازی دست برداره با دیدن ارامیس عاشقش میشه و ...❌
رمان عشق بی پایان🤤
پایانِ خوش😍
نویسنده:melika.f🍓🍁
ژانر:عاشقانه، به شدت طنز😎
- 939 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 956,096 views
- ۳ نظر
رمان جدالی میان عشق و نفرت فایل کامل
خلاصه
دو تا رفیق لجباز و شیطون که زبون زد کل فامیلان بنا به درخواست پدر یکیشون وارد بزرگ ترین شرکت بین المللی میشن
که اونجا با دوتا پسر که تازه به ایران برگشتن و یکشون شوخ و غیرتی و اون یکی مغرور و عصبی آشنا میشن، داستان از اونجا شروع میشه که سر یه اتفاق تصادفی هر چهار نفر سر زندگی شون شرط بندی میکنن و هرکی شرط و ببره تمام ثروت بقیه مال ...
- 939 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 370,178 views
- ۱۱ نظر
رمان دختر معروف پسر پولدار PDF
یلدیز یه خواننده مغرور،دختری که همه چی داره و بدجوری به خودش میباله.
دنیل پسری که قلبی از جنس سنگ داره.
این دختر،پسر مغرور باهم سرلج میفتن تا اینکه یلدیز شرط میبنده قلب سنگ دنیل و نرم کنه و اونو عاشق خودش کنه.
بی خبر از اینکه اون پسر مغرور،پسرعموشه
نویسنده رمان دختر معروف پسر پولدار PDF : دلارام
یلدیز✨✨
امشب اجرا داشتم نشستم بودم رو صندلی. و خودمو سپرده بودم به آرایشگر. واسه امشب هیجان داشتم! با اینکه اولین بارم ...
- 962 روز پيش
- abbas alimirzaiy
- 1,362,223 views
- ارسال نظر