دانلود رمان به نجابت مهتاب
خلاصه ی رمان : داستان این رمان درباره ی زنی خود ساخته و محکم است.
اما بدون مرد… بدون تکیه گاه و پشتیبان… او به همراه دخترانش با هم تنها زندگی می کنند.
متاسفانه به خاطر شرایطی که این زن دارد خیلی ها او را به چشم یک زن نادرست نگاه می کنند.
او می خواهد خودش باشد و روپای خودش…
خودش یک تکیه گاه برای اطرافیانش باشد تا این که منتظر یک تکیه گاه باشد.
اما نمی داند همان اشخاصی که تا دیروز با هم می خندیدند، امروز به او می خندند و به او تهمت می زنند…
تا این که یکی از دخترها مجبور می شود برای نجات دادن مادرش از یک نفر پول قرض کند، و انجام این کار باعث مشکلاتی می شود که…
قسمتی از متن رمان به نجابت مهتاب
_تارکان؟
_بله؟
_پس کی می خوای بیای خواستگاریم؟! می دونی چند وقته که با هم آشنا شدیم؟
آرایلی فهمیده که ما با هم ارتباط داریم.
گفت که یا بهش بگو مثل یک مرد بیاد خواستگاری و یا به طور کلی فراموشت کنه!
پوزخندی زدم و گفتم:
_خواهرت؟
همونی که دور از شماها تنها زندگی می کنه؟
همونی که هزار تا حرف پشت سرش هست؟
اون که صلاحیت نظر دادن و تعیین تکلیف کردن برای دیگران رو نداره…
_این جوری راجع بهش صحبت نکن، اون دختر خوبه و سالم زندگی می کنه.
_خوب یا بد کاری ندارم…
_تو مثلا پسر حاج تبریزی هستی! نباید این قدر راحت راجع به دیگران قضاوت کنی.
تو اصلا خواهرم رو ندیدیش، باهاش حرف نزدی، نمی شناسیش…