دانلود رمان عصر تلخ
خلاصه رمان : “آرتا”: صبح جمعه بود، صبحی که می توانستم تا خود ظهر از تخت جدا نشوم و بی خوابی های یک هفته گذشته را جبران کنم.
با سر و صدای چند تا از بچه ها چشم باز کردم و به ساعت روی دیوار نگاه کردم، خیلی زودتر از چیزی بود که انتظارش را داشتم.
با غرغر لب تخت نشستم و گفتم: «صبح زود چیه جار و جنجال راه انداختین؟»
شوکا معترضانه گفت: «تو باز امروز از دنده چپ بلند شدی؟»
– نخیر، فقط آرزو به دلم موند که یک روز بیدار بشم ببینم ساعت دوازدهه!
بهزاد پوفی کرد و گفت: «امروز ...
دانلود رمان بازمانده ای از طبیعت خلاصه ی رمان
من دختری از زمین که برای یافتن بازمانده به اینجا آمده ام…و تو شاهزاده ای از جنس آتش و شیطان هستی که برای به دست آوردن من هرکاری انجام می دهی.راز عجیبی این سرزمین را در بر گرفته که هیچ شخصی از آن اطلاعی ندارد.به زودی راز ها معلوم و هویّت من آشکار خواهد شد…قسمتی از متن رمان بازمانده ای از طبیعتبا احساس بوی خاک خیس و آواز پرنده ها چشم هام رو باز کردم.بالای سرم پر بود از درخت های تنومند که سر به فلک کشیده بودن.خواستم بلند بشم که سرم ...
دانلود رمان طلسم عشق خلاصه رمان
گاهی اوقات لازم است زمان با ما بازی کند، جوری که نتوانی از آن فرار کنی…ولی بتوانی به دنبال راه مقابله با آن بگردی.حالا ملوری درگیر بازی زمان شده است…بازی با چاشنی عشق. اما ملوری کیست؟! پس تیارانا کجا رفته است؟! اصلاً چرا باید ملوری باشد؟ چرا شخص دیگری نباشد؟ چرا؟…تیارانا در جشن تولدش توسط جادوگری طلسم می شود و وقتی که به جای امنی می رسد متوجه می شود که همه چیز تغییر کرده است و به شکل قبل نیست.او تبدیل به ملوری شده است، ولی ملوری کیست!؟…قسمتی از متن رمان طلسم عشقتیارانا:از لیلی ...
دانلود رمان بینوایان خلاصهی رمان
داستان رمان در سال ۱۸۱۵ در بخشی از فرانسه به نام دینیلهبن آغاز میشود.جایی که ژان والژان به عنوان یک روستایی پس از نوزده سال حبس (پنج سال برای دزدیدن نان برای سیر کردن خواهر و خانواده او و چهارده سال به خاطر فرارهای متعدد او) از زندان آزاد شده است.او توسط مهمانخانه دار پس رانده میشود زیرا گذرنامه او زردرنگ است.گذرنامه زردرنگ نشان میدهد که او پیش از این جبرکار بوده است.او با عصبانیت در خیابان میخوابد.اسقف خیراندیش دینیلهبن، مایرل به او پناه میدهد.اما هنگام شب ژان والژان با ظروف نقرهی مایرل فرار میکند و…
قسمتی ...
دانلود رمان اشتباه
خلاصهی رمان : داستان این رمان درباره دختری به اسم آرام می باشد.
دختری که در یک خانواده ثروتمند قد کشیده، خانواده ای که در آن هیچ فردی از علاقه و احساسات صحبتی نمی کند.
همه درگیر مسائل خود هستند و هیچ محبتی بین افرادش وجود ندارد.
این خانواده به یک عهد که از وصیت نامه ی اجدادشان است به سختی پایبند هستند.
اقوام رادپویا عهد کرده اند که با غریبه ها ازدواج نکنند.
آرام رادپویا دختری هست که می خواهد این عهد را بشکند اما…
قسمتی از متن رمان اشتباه
دست هامو کشیدم سمت گوش هام و گوش هامو محکم نگه داشتم و فشار دادم ...
دانلود رمان بغض محیا
خلاصه رمان : مادرم: محیااااااا…
انگشتانم را عصبی در هم پیچیدم و از جا بلند شدم.
عصبی می شدم وقتی که مادرم به این شکل صدایم می کرد.
حتما کاری برایم داشت که اینگونه دنبالم بود.
به آشپزخانه که رسیدم مادر و عمه مرجان مشغول سبزی پاک کردن بودند.
پوزخندی زدم…
نگفتم؟؟؟ مادر فقط برای کاری صدایم می کرد، وگرنه کاری با من نداشت…
قسمتی از متن رمان بغض محیا
با احترام رو به روی مادرم ایستادم.
– جانم مادر…
کلافه با آرنج موهایش را عقب داد و بی این که نگاهم کند گفت:
– بیا اینجا کمک دختر یکسره تو اتاقتی که چی؟؟؟ مگه نمی بینی چقدر رو ...
دانلود رمان تندیسگر عشق
خلاصهی رمان : داستان رمان درباره پسری به نام سعید می باشد که از اعضای انقلابی هست.
او به دختر یکی از تیمسارهای ارتش علاقهمند می شود و…
“سخنی از نویسنده رمان: چندی قبل از زبان دوستم خاطره کوتاهی از یک شهید شنیدم که عاشقانه خیلی زیبایی داشت.
(متاسفانه نام شهید عزیزمان اصلا یادم نیست به همین دلیل خودم یک نام برای ایشان گذاشتم)
قسمت هایی از داستان رمان بر مبنای روایتی است از یک راوی…
داستان در دو زمان متفاوت می باشد سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۹۳…”
*هرگونه تشابه اسمی زاده فکر نویسنده است*
قسمتی از متن رمان تندیسگر عشق
{ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ ...
دانلود رمان اسم من آلیاست
خلاصه رمان : آلیا: در بیشتر روزهای زندگیم به این سوال بزرگ که پنهان شدن پدر و مادرم هست فکر می کنم.
حتی چند وقتی است که قصد دارم برای پیدا کردن جواب همه ی سوال هایی که در سر دارم از این عمارت خارج شوم.
خیلی دلم می خواهد به دنبال حقیقت زندگیم بروم، من باید برای رسیدن به این هدف رضایت و اجازه آقای خان را بدست بیاورم…
در همین افکار بودم که یک دفعه خوردم به یک شخصی، داشتم می افتادم روی زمین که من را گرفت.
آن شخص یک پسر بود و…
قسمتی از متن رمان اسم من ...
دانلود رمان از روزی که رفتی
خلاصه رمان : قسمتی از زندگی زنی به نام آیه می باشد که با توجه به آرمان های همسرش گام برداشته و در جایگاه همسر یک مدافع حرم به سمت جلو در حرکت است.
ارمیا مردی که اعتقاداتش ضعیف شده و در بحران دست و پا می زند…
و دختر ی به نام رها که در بندهای زیادی اسیر است…
“تقدیم به از جان گذشتگانی که امنیت آور این سرزمین شدند. آنان که دنیا را جا گذاشته و خدا را در گریه های کودکان و زنان بی دفاع می دیدند.”
قسمتی از متن رمان از روزی که رفتی
برف آنقدر بارید ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.