دانلود رمان ستاره های بی نشان
خلاصه ای از رمان : داستان رمان درباره ی دختر فقیری است که به همراه مادر و خواهران خود زندگی می کند.
به دلیل خطایی که خواهرش مرتکب می شود، زندگی خانواده دچار تلاطم می شود.
شکوه برای جرمی که مرتکب نشده راهی زندان می شود…
اما از زندان فرار می کند و بی هدف راهی می شود تا به شهری برسد.
او پس از پشت سر گذاشتن سختی های فراوان با پسری آشنا می شود که…
قسمتی از رمان ستاره های بی نشان
هنوز از در نیامده بودم داخل، مادر صدا کرد:
«شکوه، زود بیا توی هال، یک عالمه سبزی داریم که ...
دانلود رمان مردان غریب من
خلاصه رمان : اواخر شهریور ماه بود و نشانه های فصل پاییز بر روی درختان خودنمایی می کرد.
نسیم پاییزی آرامی می وزید که احساسات نیاز را به درد می آورد.
برای او نسیم پاییزی همیشه بوی دوری و تنهایی می داد.
هر چقدر سعی می کرد در دقایق آخر چهره ای شاد و متبسم داشته باشد، موفق نمی شد.
امید در کنارش بود و انگار قصد جدا شدن از او را نداشت…
قسمتی از متن رمان مردان غریب من
صدای تشویق، فریاد و سوت زدن بچه ها سالن ورزشی بزرگ را به لرزه در آورده بود.
جوان ها تیم دانشگاه خود را تشویق ...
دانلود رمان مهر و مهتاب
خلاصه رمان : داستان این رمان درباره ی دختری بسیار مرفه، آزاد و تقریبا رها از هر اعتقادی است.
او با هم دانشگاهی خود که یک شخص جانباز شیمیایی و مذهبی هست و همه ی نزدیکان خود را در بمباران زمان جنگ در یک مهمانی از دست داده است و حالا به تنهایی زندگی می کند آشنا می شود.
با مخالفت خانواده، دختر با اصرار آنها را راضی به ازدواج می کند.
ولی همه ی خانواده به جز برادرش او را طرد می کنند.
رفتار بسیار شیرین و منطبق بر اخلاق پسر باعث می شود که دختر و خانواده اش متحول ...
دانلود رمان بغض بی پناه
خلاصه ای از رمان : عسل دختری لجوج و یکدنده است.
او با تصمیم خود و بدون مشورت با خانواده اش برای کار وارد درمانگاه زندان می شود.
در آنجا پرستار شخصی کهنه مرد مرموز و مبهم زندان می شود.
شخصیت پیچیده و گنگ رامتین، عسل را به سمت خودش می کشاند و بذر عشق را در قلبش می کارد.
تیرداد که به عسل علاقه مند است و دشمن دیرینه ی رامتین، برای از میان برداشتن رامتین وارد این ماجرا می شود و…
قسمتی از متن رمان بغض بی پناه
قطرات آزار دهنده اشک هایم که یکی پس از دیگری روی گونه هایم ...
دانلود رمان به نجابت مهتاب
خلاصه ی رمان : داستان این رمان درباره ی زنی خود ساخته و محکم است.
اما بدون مرد… بدون تکیه گاه و پشتیبان… او به همراه دخترانش با هم تنها زندگی می کنند.
متاسفانه به خاطر شرایطی که این زن دارد خیلی ها او را به چشم یک زن نادرست نگاه می کنند.
او می خواهد خودش باشد و روپای خودش…
خودش یک تکیه گاه برای اطرافیانش باشد تا این که منتظر یک تکیه گاه باشد.
اما نمی داند همان اشخاصی که تا دیروز با هم می خندیدند، امروز به او می خندند و به او تهمت می زنند…
تا این که یکی ...
دانلود رمان سرگیجه های تنهایی من
خلاصه ای از رمان : داستان این رمان درباره ی دختری به نام بهانه است.
بهانه شخصیت مقابل اتابک (شخصیت اول مرد داستان) می باشد، دختری از مانند همه ی دختران دیگر، دختری که اندوه از دست دادن مادر خود را تجربه کرده است.
دختری که حالا یک نامادری دارد، نامادری که با او بد رفتاری می کند.
داستان از جایی شروع می شود که نامادری و پدرش به خارج از کشور سفر می کنند و بهانه برای ادامه ی زندگی به منزل عموی خود اتابک می رود…
قسمتی از متن رمان سرگیجه های تنهایی من
(اتابک)
با صدایی خسته و غمگین ...
دانلود رمان قلب یخی
خلاصه ی رمان : قضاوت اشتباه و عجولانه یک مرد به همسرش، تهمت خیانت و اعتماد نادرست به…
در آخر…
پشیمانی، اما پشیمانی هیچ وقت سودی نداشته و نخواهد داشت و همیشه فرصت برای جبران کردن نیست…
و گاهی یادمان می رود…
فراموش می کنیم که خیلی زود دیر می شود…
قسمتی از متن رمان قلب یخی
هوای شهریور ماه رو به خنکی می رفت. رو به آخر تابستان…
بوی پاییز می آمد، بوی عشق و زندگی، بوی مهر ماه…
ابرها کم کم کنار می رفت، بوی نم باران را هنوز می شد حس کرد.
رد این بو تا کوچه ای در دل شهر حس می شد.
کوچه ...
دانلود رمان کسی پشت سرم آب نریخت
خلاصه ی رمان : داستان این رمان عاشقانه است که شخصیت های آن درگیر ماجراهای متعدد از جنس جدایی، فریب و خیانت میشوند.
در بخشی از داستان رمان می خوانید که کلاس در سکوت سنگینی فرو رفته بود. تنها صدای قدم های آقای بهرامی، دبیر تاریخ، سکوت را می شکست.
گه گاهی بالای سر یکی از بچه ها می ایستاد و به پاسخ هایشان خیره می شد…
قسمتی از متن رمان کسی پشت سرم آب نریخت
خودکار را می جویدم و پشت سر هم آهسته تکرار می کردم: منگوقا آن پس از مسلمان شدن چه نامی اختیار کرد؟
چرا یادم ...
دانلود رمان تنهایی های من
خلاصه رمان : داستان این رمان مانند زندگی همه ی انسان ها است.
لحظات تندی آن مثل باد با سرعت می گذرد و لحظات دردناک ما جان می دهد تا بگذرد.
این رمان می خواهد درد یک دختری را نشان دهد که دراین دنیا فقط خدا را داشت.
شاید برخی از آدم ها وقتی دردی به سراغ آن ها می آید بگویند ما دیگر تمام شدیم، دیگر می ممیریم، اما بعد از مدتی می بینیم که آن درد برای ما عادی شده است و ما هنوز هم زنده هستیم و زندگی می کنیم.
باران این داستان با دردها کنار نمی آید، ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.