دانلود رمان همیشه تنها خلاصه داستان: برگ های تقویم می روند جلو و هنوز بهار قلبم فرا نرسیده.از وقتی این گونه شده ثانیه ها، دقیقه ها و ساعت ها باز ایستاده اند.روزها، هفته ها، ماه و سال بی معنی شده اند.انگار زمان از حرکت ایستاده و من مانده ام با تقویمی پر از روزهای تکراری و تنهایی همیشگی و ساعتی شکسته مرگ خاطره هایم را شاهدم…قسمتی از رمان همیشه تنهااز دیشب تا صبح از توی اتاقم بیرون نیامدم.مادرم در را باز کرد و گفت:- مونا، پاشو دیگه، ساعت ده شد.محزون و دل شکسته گفتم:- خواب نیستم مامان.آمد و کنارم نشست. دستی به موهایم ...
دانلود رمان من یک زنم
خلاصه داستان: زندگی زنی که با یه ازدواج ناموفق شروع میشه.
زجر میکشه و مهر طلاق به پیشونیش میخوره.
یه زندگی جدید با یه اسم و اخلاق و رفتار جدید رو شروع میکنه.
زندگی جدید برای تلافی همه ی دردهایی که کشیده.
همه چی داره خوب پیش میره ولی عشق زندگیشو از این رو به این رو میکنه…
قسمتی از رمان من یک زنم
با سیلی که بهم زد پرت شدم رو زمین.
از درد اشک تو چشمام جمع شد!
داد زد: ازت متنفرم! دیگه نمیتونم تحملت کنم! طلاقت میدم.
با شنیدن واژه ی طلاق چهار ستون بدنم لرزید.
بلند شدم و با صدایی که از بغض می ...
دانلود رمان شرکت عشق
خلاصه داستان: قسم به نام تو یادت نشد جدا از من، گرفت دست تو را پس چرا خدا از من؟
چنان بسوی تو با سر دویدم از سر شوق، که روی برف نماندست ردپا از من…
مقدمه رمان
منم آن دختر از دیار غم…
منم آن کسی که غم خورد و غم خوار بود…
منم، منم، منم، تنها منم، تنها یاری رسان خود، منم…
خدایا دوستش داشتم چرا گرفتی دستش را از دست من؟
خدایا من هنوز دوستش دارم برگردانش…
قسمتی از رمان شرکت عشق
از خواب بیدار شدم طبق معمول همیشه شرکت بعدشم خونه دو روز در هفته هم که دانشگاه هستم.
اوف خسته شدم ولی کم نمیارم ...
دانلود رمان عشق مخفی
خلاصه داستان: دختری از جنس پاکی ولی گستاخ، پسری سخت ولی مرد.
که در یک داستان پیچیده و پلیسی گیر هم میفتن.
پسری به اسم ایلیا که برای ماموریتش به اجبار باید راننده یه خلافکار باشه.
خلافکاری که دختری به اسم ادرینا داره و…
قسمتی از رمان عشق مخفی
ادرینا : اوووف خدا مردم از گرما، الهی زلیل شی ستاره مردم.
نمیری دختر توی این هوای گرم منو برده بیرون.
ستاره بخدا خفت میکنم من دیگه با تو گورستون هم نمیام.
ستاره : ببند دو دقیقه فکو عه ۱ کیلو تف جمع شده، یکی یکی دختر چه خبرته بعدشم بپر پایین تا نفلت نکردم.
ادرینا : خفه باووو، ...
دانلود رمان اشراف زادههای شیطون
خلاصه داستان: یک خاندان فوق اشرافی که توی این خاندان رسمه وقتی بچه ها به سن قانونی می رسن یعنی ۱۸ سالگی باید مستقل بشن.
یعنی باید خودشون مسبقل زندگی کنن.
ولی بدون اینکه خودشون متوجه باشن کارهاشون به بزرگترهای خاندانشون گزارش میشه…
قسمتی از رمان اشراف زادههای شیطون
اتروان, ســــــــــــــاکــــــــــــت چند بار باید یه حرفی رو بزنم؟؟
چند بار باید یه حرف رو به شما ۶ نفر زد؟؟؟؟
مثلا ۱۸ سالتونه کی می خوایین بزرگ شین؟؟
تا یک هفته دیگه باید مستقل باشین اینطوری میخوایین مستقل زندگی کنید؟
مثلا شماها از خانواده اشراف هستین اونم نه هر خاندانی, خاندانی که بی ربط به خاندان ...
دانلود رمان رژ لب قرمز
خلاصه داستان: به نام جهان دار عالم
خسته بودم…
از این دنیای پر قید و بند و پر فاصله…
از این روزهای تکراری و بی خاطره…
بی عشق بودم…
منزجر از این روزهای بی زنانگی و احساسات خاموش…
قسمتی از رمان رژ لب قرمز
صدای درب آپارتمان از جا پراندم.
به سرعت تمام صفحه هایی که روی مانیتور کامپیوتر قدیمی ام باز کرده بودم را بستم.
حتی صفحه پی ام چت با سامان را. خوب می دانستم که مادر اصلا از چت کردن من با پسرهای غریبه با آیدی های ناشناس که معلوم نبود اهل کجا هستند و هویت درستی دارند یا نه، خوشش نمی آید.
رو به ...
دانلود رمان آقایی که اون باشه
خلاصه داستان: آقایی که ایشون باشه معلومه چی در میاد یه مرد پول دار و از خود راضی.
البته از چشم هاش میشه حس کرد که مرد مهربون و با احساسیه.
اما این قدر تو ناز و نعمت بزرگ شده، اینا براش کمرنگ شدن!
اگه من پزشک شخصی ایشونم دوباره اینا رو یادش میارم!
توجه: این رمان ارباب و برده ای نیست. تنها روایتی ساده و تخیلی از زندگی پول دارترین پسر تهران و یه پزشک هست که از گذشته سرنوشت شون به هم گره خورده!
قسمتی از رمان آقایی که اون باشه
پروا: مانتوی سفیدم رو پوشیدم و شالم رو سرم کردم.
از بابا ...
دانلود رمان قشاع
خلاصه داستان: هونیا زنی که انگشت اتهام برادر شوهر تازه از سفر برگشته اش به طرف اوست و منتظر توضیحی برای تمام اتفاقاتی که…
قسمتی از رمان قشاع
امیرعباس مثل برادر شوهرم جلوم نایستاده بود مثل یه بازجو بود.
چرا همه تموم مسئولیتو همّ و غم منو سپردن دست این؟!
چرا جز امیرعباس هیچ کس دور و برم نیست؟!
انگار این یه امر عادیه که داره منو میپاد!! بدجوری معذبم.
تنم عین بید از درون می لرزید ولی محکمی خودم رو حفظ کرده بودم، من هونیام نمی شکنم…
با اون صدای بم و پرطنینش که وقتی حرف می زد توی دل آدم می لرزید از قدرت صداش ...
دانلود رمان هراس ابدی
خلاصه داستان: هراس ابدی داستانی است از اشتباهاتی که تمام نمی شوند و می مانند.
و در نهایت باعث سقوط انسان می شوند.
این سقوط می تواند از یک ذهن ساده به یک هراس ابدی باشد.
و همان گونه که برای دختر جوان قصه ما به نام بهار بود.
بهاری که زندگی اش در چهار فصل نوشته می شود.
فصل اول از جایی شروع می شود که بهار در زندگی اش رنج می برد.
او برای رهایی از این رنج بی هویتی درون خود است که تصمیم می گیرد برای مدتی کوتاه زندگی اش را رها کند.
او شوهرش را و دخترش را نیز و به ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.