دانلود رمان یک زن وقتی
خلاصهای از رمان : اصلا مهم نیست نژادت چیست؟ دینت چیست؟ در چه قومی بزرگ شده ای؟
مهم اینه زن که باشی پشت پرده ای از یک نمایشی تمام بازیگرای روی سن با تقدیر تو نمایش را اجرا می کنند.
تقدیری را که حتما یک زن دیگه بانی رقم زدنش هست.
وقتی یک زن باشی در هر جایگاهی که باشی می شوی یک ماده شیری که حتی وقت شکار نرها هم ازش عقب می مانند! نگاهش، دست های ظریفش، صدای نازکش… همه سلاح می شوند تا از دارایی خود دفاع کند.
وای به آن روزی که مدافع فرزندش بشود، آن لحظه حتی ...
دانلود رمان کارتینگ
خلاصه رمان : داستان این رمان راجع به زندگی دختری به نام مانیا می باشد که قهرمان رالی اتومبیل رانی است.
او پس از کشته شدن نامزدش در مسابقات غیر قانونی قید همه چیز را می زند و آموزش رانندگی می دهد.
در این میان یک مرد میان سال به نام بابک وارد زندگی او می شود.
بابک به مانیا علاقه نشان می دهد و ادعا می کند که عاشق او شده است.
مانیا در ابتدا او را پس می زند، اما پس از مدتی به خاطر بدهی پدرش مجبور می شود که… در ادامه هم پای برادر بابک به داستان باز می شود ...
دانلود رمان شاهکار
خلاصه رمان : همه چیز از یک تصادف شروع شد…
روزی که لحظات تلخی را به همراه خود آورد، ولی می ارزید به آرزویی که سال ها به دنبالش باشی و به آن آرزو نرسی…
به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک نقاشی زیبا می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به یک خانواده خوب می ارزید.
شاهکار، تابلوی نقاشی که بر تمام تابلوهای نقاشی جهان سروری کرد و به یک عشق پاک و دست نیافتنی رسید، شاهکار زیبا…
بخشی از متن رمان شاهکار
از لای در نگاهی دزدانه به بیرون انداختم…
همه جا تاریک و سوت ...
دانلود رمان الهه ارباب
خلاصهی رمان : “الهه” یک دختره شاد هست، او وارد یک روستا می شود که ارباب آن روستا پسرعمویش است و…
من، منم… مهم نیست اگه تو از من خوشت نمی آید، تو عادت کردی به چیزهای یکنواخت، تفاوت من برایت قابل درک نیست…
من یک دخترم با چشم های قهوه ای و یک چهره عادی… من آن چیزی که می خواهم را آرزو نمی کنم، آن را می سازم…
بخشی از متن رمان الهه ارباب
یادمه تقریبا پنج سال پیش بود که از اون روستا رفتیم!
مثل اینکه پدرم قرار بود از روستا برود به شهرستان و کارخانه راه اندازی کند که با ...
دانلود رمان ستون فقرات شیطان خلاصهای از رمان : یک دختر، که در میان یک دنیای وحشتناک گیر می افتد!یک دختر که داخل این خانهی نفرین شده، اسیر شده و با تمام وجود آرزوی مرگ می کند…یک دختری که از وجب به وجب آن خانه می ترسد…یک دختر که از لالایی های کودکانه هم وحشت دارد.از عروسک های پارچه ای! این دختر، از همه چیز “وحشت” دارد!از شیطانی که آنجا زندگی می کند…
و او هر لحظه با چشم هایش، ستون فقرات شیطان را مشاهده می کند!…بخشی از متن رمان ستون فقرات شیطاندور یکی دیگه از آگهی ها خط کشیدم.بهار نگاهی بهم انداخت ...
دانلود رمان راز یک سناریو
خلاصه رمان : داستان رمان حوالی سه شخصیت می چرخد.
گلی که بدون اینکه ازدواج کند و کاملا ناخواسته مادر می شود.
بزرگمهر که به زن خودش علاقه دارد اما اکنون بچه ای در بطن زنی دیگر دارد.
وحید که برای اولین بار عاشق دختری می شود که پس از مدتی متوجه می شود آن دختر از مرد دیگری باردار است.
این سه نفر در تردیدهاشون دست و پا می زنند.
ماندن در این رابطه یا کنار کشیدن…
وقتی شخصیت ها سردرگم هستند، رازی برملا می شود که زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. رابطه این سه نفر با یکدیگر و ...
دانلود رمان میرغضب مهربون
خلاصهی رمان : داستان رمان درباره دختری به نام رویا است!
رویا در یکی از محله های پایین شهر همراه با مادرش زندگی می کند.
پدر رویا از دنیا رفته است و رویا تلاش می کند که چرخه زندگی را به دست خودش بگیرد.
او به دنبال یک کار مناسب می گردد اما با پیدا شدن کار، سختی های زندگی اش شروع می شود…
بخشی از متن رمان میرغضب مهربون
خودم رو از پله های خانه آویزون کرده بودم و بلند بلند آواز می خواندم… آی، هاهاهایییی!!!
بابا: رویا بیا پایین می افتی دختر، اینقدر به این چوب ها آویزون نشو می افتی یه چیزیت ...
دانلود رمان تکرار عشق
خلاصه رمان : داستان این رمان در رابطه با دختر زیبایی به نام عسل است که مادرش بیماری دارد.
او برای تهیه کردن هزینه درمان بیماری مادرش مجبور می شود که رحمش را به یک زن و شوهر جوان اجاره بدهد.
با سپری شدن زمان و وقت گذراندن با امیرسام آنها به هم علاقه مند می شوند.
اما عسل با وجود همسر اول امیرسام حاضر به ادامه دادن به این رابطه نیست، ولی امیرسام کاری می کند که… قسمتی از متن رمان تکرار عشق
از پله ها پایین رفتم، عادت نداشتم هیچ وقت با آسانسور این مسافت رو طی کنم، مگر این که در ...
دانلود رمان فرار ارباب زاده
خلاصه رمان : انوشیروان برادر ارباب اتابک، ارباب زاده ای خوشگذران که اتابک مجبورش می کند به همراه لیلا (دختر خواهرشان) به روستا بازگردد.
در بین راه ماشینش خراب می شود.
ناگهان صدای چند اسب را می شنود، وقتی برمی گردد می بیند که چند راهزن به دنبال یک دختر هستند.
به کمک دختر می رود و نجاتش می دهد، اما نمی تواند روبند دختر را بردارد و آن دختر با چشم های روباه مانند خود فرار می کند.
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.