کتاب بخش دی pdf
کتاب بخش دی pdf
نویسنده: فریدا_مک_فادن
ژانر: معمایی_رازآلود_ترسناک_بیمارستانی خلاصه:
کتاب "بخش دی" نوشته فریدا مکفادن، یک سفر درونی به قلب یک بیمارستان و انسانهایی است که در آنجا زندگی میکنند. این اثر با نگاهی عمیق و انسانی، داستانهای پیچیده و دردآور بیماران، پزشکان و پرستارانی را که در بخش دی از این بیمارستان به سر میبرند، بازگو میکند.
فریدا مکفادن با استفاده از زبانی ساده اما پرقدرت، جلوههای غیرقابل پیشبینی و گاهی تکاندهندهی زندگی روزمره را در یک محیط بیمارستانی به تصویر میکشد. از طریق داستانهای شخصیتهای خود، وی مسائل مختلف از قبیل امید، ناامیدی، رابطه بین پزشک و بیمار، و چالشهای ...
رمان نسل دلدادگان pdf
رمان نسل دلدادگان pdf نویسنده : زینب_محمدی
ژانر : عاشقانه_درام خلاصه:
رمان نسل دلدادگان روایتگر خاندانیست که برای عشق میجنگند؛ عشقی که در گذشته اتفاق افتاده و در این میان کینهای پر از نفرت قلبی را سیاه کرده، حالا برای عشاق دیروز و امروز اتفاقاتی در شرف وقوع است! قلبهایی پر از عاشقانههای بیانتها.
رمان زعم زرد pdf
رمان زعم زرد pdf
نویسنده : زهرا_زنده_دلان
ژانر : عاشقانه_اجتماعی خلاصه:
ترانه دختری منزوی و محتاطیه که بعد از گذشت یازده سال، هنوز آثار کودکآزاری توی زندگیش نمایانه و همین اتفاق باعث شده از همه فاصله بگیره الخصوص خانوادهی مذهبی و پدر مستبدش که با اینکه میدونن چه کسی به ترانه آزار رسونده ترانه رو مجبور به سکوت میکنن، اما بعد از گذشت چند سال و با ورودش به دانشگاه زندگیش رنگ تغییر به خودش میگیره و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشه، کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست! با گذر ...
رمان اناهیتا باران کن pdf
رمان اناهیتا باران کن pdf
نویسنده : آتوسا_ریگی
ژانر : عاشقانه_درام_خانوادگی_اجتماعی خلاصه:
محمدمیعاد مردی با ایمان و خدا دوست است که از همسر خود، طهورا جدا شده و از او یک دختر سه ساله دارد، به خواستگاری آناهیتا میرود و خواستگاری او از آنا زندگی دختر را دست خوش تغییرات میکند...
رمان فردا به وقت تو pdf
رمان فردا به وقت تو pdf (من_هم_گریه_کردم)
نویسنده: یاسمن_راد
ژانر: عاشقانه خلاصه:
با آشنایی اتفاقی آسمان پارسیان،دخترِ خانوادهای سرشناس با برندهی ناشناسِ یک مسابقه رالی غیرقانونی گذشتهای پرماجرا روی لحظه به لحظهی زمان حال سایه میاندازد! پیوست:رمان در دو زمان روایت خواهد شد.زمانِ حال با راوی سوم شخص و گذشته از دیدِ شخصِ اول خاطرات،یعنی دختری به اسمِ نورا که با آسمان هم بی نسبت نیست! یک شب قبل از عروسی حسام پارسیان معشوقهاش به جای همسرش مورد تعرض سه ناشناس قرار میگیره،معشوقهای که با عروس فرداشب بی نسبت نیست!
رمان دو زن دو فرشته pdf
رمان دو زن دو فرشته pdf
نویسنده: فاطمه_درخشانی
ژانر: عاشقانه خلاصه:
ـ نسرین ؟ نسرین کجایی ؟ مگه یه شیر دوشیدن چقدر طول میکشه که تو دو ساعته رفتی توی اون خراب شده ؟ نفسی گرفتم و کمی از گلی خانوم فاصله گرفتم ، نگاهی به سینه هاش کردم ، هنوز کمی شیر داشت و همین هم برای گوساله ی تازه متولد شده اش کافی بود
دوباره نفسمو حبس کردم ، نمی دونم چرا به این بو هیچ وقت عادت نمی کردم ؟ من که همه ی عمرمو توی این طویله گذرونده بودم ، اما هنوز از بوی گند تاپاله و ...
رمان خزان pdf
رمان خزان pdf
نویسنده: فاطمه_خانقلی
ژانر: عاشقانه خلاصه:
غروب پر زده از کوه
به چشم گم شده تصویر راه و راهگذر
غمی بزرگ * پر از و هم
به صخره سار نشسته است**
درون دره تاریک
سکوت بند گسسته است **
#سهراب_سپهری
هیچگاه قرار براین نبوده که زندگیهای تک تک انسانها بر وفق مرادشان پیش رود و ما در این داستان روایت زنی را خواهیم داشت که مشکلاتش از حد میگذرد
رمان ال لادرون pdf
رمان ال لادرون pdf
نویسنده: مرجان_جانی
ژانر: عاشقانه_جنایی_طنز خلاصه:
با یه مشت آدم دروغگو دورمون رو شلوغ کردیم.
تا بلکه از تنهایی در بیایم.
تا شاید... زندگیمون راحت تر بشه.
ولی یه جاهایی لازمه قوی باشی..
دیگه از اینکه یکی اون یکی رو تنها بزاره نترسی..
یادت باشه که ترس تنها چیزیه که عقب میندازتت..
پس انقدر قوی باش که بدونی کی وقت رفتنه!
باز مثل این نصیحت گراها صحبت کردم..
اینا همشش حرفه...
وایسا حدس بزنم.. الآن با خوندن این متن زندگیت متحول شد درسته؟
پس لازمه بهت بگم، آناناس!
منم از این فکرا زیاد می کردم، ولی فقط فکر می کردم؛ عمل نه!
ولی تو مثل من نباش عمل کن،
از باور ...
رمان معجزه دستانت pdf
رمان معجزه دستانت pdf
نویسنده: نازنین_اسدپور
ژانر: عاشقانه خلاصه:
با صدای فریاد بلندی که توی محیط بیمارستان پیچید سیخ سر جام
ایستادم !
از کجا میومد این سر و صدا ؟
بچهام متوجه شده بودن که با تعجب به همدیگه نگاه می کردن .
ناگهان همه با سرعت به طرف صدا حرکت کردیم !
با دیدن یه مرد قد بلند که جز آشفتگی و نگرانی هیچ چیزی از
چهرش معلوم نبود کمی تعجب کردم ، ولی سریع به خودم اومدم !
از این نوع افراد زیاد دیده بودم !
جنون وار فریاد میزد و پرستار ها به زور گرفته بودنش
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.