رمان مکنده عذاب pdf
خلاصه رمان مکنده عذاب:
مرد استریتی که به دام یه روانی میفته.
مرد روانی که زندانیش میکنه
و تا مدت ها بدون گفتن
دلایلش به بدترین نحو شکنجش میکنه!
سامیاری که روحش میشکنه
و بدنش بخاطر شکنجه های مداوم
تحلیل میره اما مصرانه دنبال حقیقت
مبهم شکنجه هاش می گرده،
توی این وضعیت شکنجه گر
بی رحمش دچار دوگانگی احساسی میشه!
رمانهای پیشنهادی سایت: رمان ناو نهان رمان عهد اقاقیا رمان اخرین فداکاری
رمان من همان نیلوفرم pdf
داستان راجع به دختریست به نام نیلوفر
یک دختر هفده ساله که از کودکی
باید تابع قوانین پدرش عمل کنه،
قوانینی که نیلوفر رو مجبور به
ازدواج با یک مرد رذل میکنه!
( رمان در سبک ازدواج اجباری نیست)
و اینجا نیلوفر قصهی ماست
که باید میون خوشبختی خانوادهاش
و کشیدن پردهای سیاه بر روی تمام اهدافش
یا رهایی از اون مخمصه و تحمل عذابهای
پدرش یک راه رو انتخاب کنه!
بخشهایی از رمان واقعیت زندگی نویسندهاست…
خلاصه رمان من همان نیلوفرم
دستام رو محکم روی گوشام فشردم .
نمیخواستم بشنوم،
نمیخواستم باور کنم این حرفها از دهان
دوست داشتنی ترین فرد زندگیم بیرون میاد
اما، اون فریادها به قدری بلند بود که ...
رمان هتل شیراز pdf
پایین صخرهها بودم،
سرم رو بلند کردم
و به نوک تیزش نگاه کردم. نفس عمیقی کشیدم
و از صخرهها بالا رفتم. یه جای پرتی بود و
هیچ کس اون اطراف نبود. تقریبا نصف راه رو رفته بودم که
پام لیز خورد و نزدیک بود بیوفتم پایین. به زور دستم رو به یه تیکه سنگ گیر دادم
و خودم رو بالاتر کشیدم. دوست نداشتم الآن بیوفتم،
حتما باید میرسیدم به نوک صخرههای بلند
و از اونجا میپریدم پایین؛
جوری که حتی یه درصد
هم احتمال زنده موندنم نباشه. گوشه مانتوم پاره شد
و کف دستم و زانوم زخمی. از درد صورتم جمع شد…
سوزشش عمیق بود ...
pdfرمان هم اشیان
سرگرد به دلیل فراموش کردن کیف پولش
از نیمه راه٬ با همسرش به منزل برگشتند
کهباصدایجیغمهرنازبهسرعتواردخانهشدند
.سرگردمهرناز رابیرمقازتلاشهایبیهوده
رمانهای پیشنهادی سایت: رمان هتل شیراز
رمان هسل
رمان
........
رمان دوست داشتن آقای دنیلز pdf
خلاصه:
داستانش در مورد یه دختر به اسم اشلین
و پسری به اسم دنیل دنیلز هست
که توی قطار همدیگه رو ملاقات میکنن
و عاشق هم میشن
اما عاشق شدنش ، عاشقانه ها
شون با تمام رمانایی که خوندین متفاوته
اشلین یه خواهر دوقلو به اسم گبی
داشته و این گبی بر اثر لوسمی مرذ
و گبی قبل از اینکه بمیره یه صندوقچه ای
رو به یادگار واسه ی اشلین میذاره
توی طول داستان متوجه میشین قضیه این گنجینه چیه .. از اون سو دنیل دنیلز هم برادری
به اسم جیس داشته ک این آقای
جیس تو کار مواد بوده و نمیدونسته
کسی در حال تعقیبش بوده و اسلحه داشته
و ...
رمان مه زده pdf
قسمتی از متن:
میان کوچه پس کوچه ها پیش میرفت
و میان مشتش،سوئیچش را میفشرد.
با هر بازدم ، کمی انگشتانش را شل میکرد
و با هر دم ، دوباره آنها را محکم مینمود.
نگاهش هیچ چیز را نمیدید
و گوش های هیچ آوایی را نمی شنیدند.
خون ، نه تنها جلوی چشمانش را ،
که گویی دور مغزش را هم گرفته
و آن را خفه کرده بود.
فقط باید یک جا می رفت و
دستش به یک نفر می رسید.
فقط او را در ذهن داشت
و فقط آدرس او را تکرار میکرد.
خانه اش را بلد بود...
بلد بود و صبر کرد تا قانون او را به
سزای عملش برساند اما ...
رمان خائن pdf
خلاصه:
لوکاس ثورن،.
اما فقط یه لحظه طول کشید…
یه اتفاق فاجعه بار که درست
شب قبل از عروسیش رخ داد…
و بوووم.
اعتبارش برای همیشه از بین رفت.
( به جز یکشنبه ها- که روز خداست)،
و قوانینش ساده اند: نه تعهدی، نه استثنائی.
خائن pdf
ولی یه دختر حاضر جواب
کله خراب با موهای مسی رنگ قراره همه چیزو خراب کنه.
تقریبا مثل کابوسه میمونه.
البته اینجوری یه فرصت پیش اومده
که زندگی لوکاس رو تا جایی که ممکنه
براش سخت کنه.
ولی هیچ انتقامی بدون هزینه و تاوان نیست.
چون لوکاس ثورن بدون یاد گرفتن بعضی چیزا درمورد زن ها،
لوکاس ثورن معروف نمیشد
رمان کاج های برفی pdf
خلاصه : سرعت تنها عامل فراموشی بد بختی های
شوماخری که در مسابقه های زیادی
پیروز شده است و همه فکر میکنند اون مرد است
در حالی که یک دختر زیباذبه
نام زرناز است که لباس ظرافت و زنانگی
را در آورده و به جنگ سختی هایش رفته
و فکر میکند در این راه تنها بوده
اما او یک ناجی از ابتدا در کنار خود داشته …
گاهی باید داشته هارا از دست داد
تا قدرشان را بدانیم …
زرناز کلاه را از سر برداشت
و برای فرخ پرت کرد که روبه رویش ایستاده بود
: چطور بود؟ فرخ به ماشین اشاره کرد
: تو چطور بود؟ زرناز موهای کوتاه
و ...
رمان ای مهربان چراغ بیاور pdf
هنوز با سنگینیِ سر خرگوش کنار نیامده بود!
سرش را کج کرد و سعی کرد
مفاصل گردنش را بشکند. صدای ترقترق
مفاصل در هیاهوی ترانۀ شادی که
از ماشینی در حال پخش بود، گم شد.
ماهپیشونی هوروشبند بود؛
همانقدر رقصآور و پر از کرشمه.
او زیر سنگینی لباس خرگوشی که به تن داشت،
درست وسط خیابان،
جلوی رستوران میرقصید و سرنشینان
چند ماشین با سوت و جیغ همراهیاش میکردند:
آسمونو سنگ میزنم امشبو بارون بزنه
رمان ای مهربان چراغ بیاور pdf
هر کیو تو کوچه ببینم میگم اون جون منه
او یکدور دیگر چرخید و در همانحال
دستهایش با ترانۀ پر از غمزۀ هوروش تاب میخورد:
نرگسو خبر میکنم عطرشو امشب ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.