توضیحات
رمان ماهرو pdf
خلاصه :
موج روی موج ،
سرکشی خلیج را به تن ساحل می کشاند
وتن کرخت شده ام را میان
خروش مرگبارش به هم می کوبید….
و صدای ناله ی نی انبان ،
شب را بی رحمانه به درازا می کشاند
و من… ومن همانجا رها شده درمیان
یک خلسه ی سیاه،
هزار بار مُردم…هزار بار به پایان رسیدم
وزیر سایه سهمگین مرگ به انتها رسیدم..
مسیر رفتنت هنوز هم نمناک است،
و باران بی وقفه نبودنت را می بارد،
بازگرد ای محالترین خیال خسته ی من…