دانلود رمان الماس جاودانگی
خلاصه رمان: در کشوری دور افتاده، مردمانی معتقد بودند که هفت ستارهای که در شب چهاردهم ماه آخر به روشنی دیده میشوند، خاصیت جادویی دارند.آنها اعتقاد داشتند زمانی که این هفت ستاره در یک خط قرار بگیرند و به صورت یک ستارهی بزرگ نورانی دیده شوند، به کودکی که در آن شب به دنیا میآید، قدرتی خارقالعاده میدهند.هر صدسال یکبار این هفت ستاره به یک خط میشوند که در یکی از آن صدسالهها، سه کودک به طور همزمان در سه نقطهی مختلف شهر به دنیا آمدند.طبق افسانهها، این هفت ستاره قدرتی به آن سه کودک داد که آنها ...
دانلود رمان لیلی بی وفا
خلاصه رمان: ارغوان، دختر بزرگ خانوادهی مذهبی هدایت.
که نام نیکشان اعتبار تمام محله است.
قرار است به زودی با پسر یکی از بزرگان ازدواج کند.
همهچیز برای این مراسم آماده است که سر و کلهی فردی از گذشتهی پنهان ارغوان پیدا میشود.
کسی که اگر آشکار شود…
مقدمه:
آری…! چرا نگویمت ای چشم آشنا
من هستم آن عروس خیالات دیرپا
من هستم آن زنی که سبک پا نهاده است
بر گور سرد و خامُش لیلیِ بیوفا
+++++
کاش تکنولوژی هیچگاه پیشرفت نمیکرد تا مجازیها واقعی نمیشدند.
مجازیبودنشان به کنار؛ علت آمدنشان را بچسب…!
هنگامی که تنهایی، هنگامی که روزگار بر وفق مرادت نیست و دوستان واقعیات اهل تفریح نیستند ...
دانلود رمان سیاه بازی
خلاصه داستان: سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده.
هر کدوم درست و نادرستِ خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی می گردن!
درستِ یکی نادرستِ اون یکی؛ مردونگیِ یکی نامردیِ اون یکیه!
براشون مهم نیست. راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه که با شخصیتشون عجین شده!
قسمتی از رمان سیاه بازی
_دیشب اومدم خونتون نبودی… راستشو بگو کجا رفته بودی؟ به خدا رفته بودم…
_رفته بوده دنبالِ داش سیای ما ببینه باز کجا گوسفند میچرونه؟!
سرش را به سختی از زیرِ اتومبیل بیرون کشید و نگاهش به کفش های کهنه ی ...
دانلود رمان نجوای شیطان
خلاصه داستان: می گویند مرا آفریدند از استخوان دنده چپ مردی به نام آدم.
حوایم نامیدند یعنی زندگی، تا در کنار آدم یعنی انسان همراه و هصدا باشم.
می گویند میوه سیب را من خوردم، شاید هم گندم را و مرا به نزول انسان از بهشت محکوم می نمایند.
بعد از خوردن گندم و یا شاید سیب، چشمان شان باز گردید مرا دیدند.
مرا در برگ ها پیچیدند مرا پیچیدند در برگ ها، تا شاید راه نجاتی را از معصیتم پیدا کنند.
نسل انسان زاده من است.
من… حوا… فریب خورده شیطان.
قسمتی از رمان نجوای شیطان
قطره های آب سرگردون روی پوست تنم سر می ...
دانلود رمان غوغای همیشه
خلاصه داستان: داستان رمان درباره ی دختری به اسم مایا هستش که در یک خانواده مرفه زندگی می کنه.
اما به دلیل ورشکستگی پدرش و اختلافاتی که پدر و مادرش با هم پیدا می کنن زندگیشون دستخوش تغییراتی میشه و مادرش تصمیم می گیره از ایران بره و…
قسمتی از رمان غوغای همیشه
از آژانس هواپیمایی که بیرون اومدم ساعت ده صبح بود.
تقریبا چهار ساعت وقت آزاد داشتم.
خودم رو به نوشیدن قهوه دعوت کردم. البته بعد از خرید.
به پیچ خیابون که رسیدم نگاهم مثل همیشه، بلافاصله به تابلوی فروشگاه ایرانی افتاد.
«سوپر پارسیان» توی این خیابون شلوغ و پر رفت و آمد ...
دانلود رمان بانوی جنگل
خلاصه داستان: خانواده ی پدر هدیه یکی از بزرگترین ثروتمندان شهر هستند.
آنها به خاطر اختلافاتی او را طرد کرده بودند.
با مرگ شوهر عمه از پدرش به همراه خانواده برای شرکت در مراسم ختم و بازگشت دوباره به خانواده دعوت می کنند.
طرز زندگی بسیار اشرافی و آداب و رسوم آن، در خانه عمه بسیار برای هدیه عجیب و جالب به نظر می رسد و از آن عجیب تر پسر بزرگ عمه یعنی فرهاد است که گویی بدون این که چیزی بگویی از آنچه در سرت می گذرد و یا در اطرافت اتفاق می افتد با خبر است!
زیرا فرهاد دارای ...
دانلود رمان قاتل تاریکی
خلاصه داستان: دختری سرخورده و تنها، دختری از جنس سادگی…
او در مسیری قرار می گیرد که هر دو سر آن باخت است.
رفتن و نرفتن هر دو یک حکم را برایش رقم خواهد زد؟
دختری برای پرداخت بدهی اش به مردی برای قتل آموزش می بینه تا انتقام مردی رو بگیره که در حقیقت…
قسمتی از رمان قاتل تاریکی
دیگه جونی توی پاهام نمونده بود.
وسط یک نخلستان در جنوب بودیم و هوا به شدت گرم بود.
اگر می گرفتنمون کارمون تموم بود!
یا کشته می شدیم یا باید تا آخر عمرمون آب خنک می خوردیم.
نگاهی به اطرافم انداختم.
سحر پشت سرم و لیلا جلوم در ...
دانلود رمان کابوس تاریک
خلاصه داستان: داستان این رمان در مورد دختر کنجکاوی به نام آلیس است که یک شب از خانه می رود.
ولی بیرون خانه چیزهایی می بیند که نباید می دید.
و همین باعث میشه که مسیر زندگیش به کل عوض شود.
قسمتی از رمان کابوس تاریک
زل زده بودم به در تراس اتاقم که باز گذاشته بودم و آروم آروم موهام رو شونه می کردم.
فردا یکشنبه بود و می تونستم امشب بزنم بیرون و فردا راحت بخوابم.
به ساعت نگاه کردم ۲۳:۴۰ دقیقه صدای تقه ی در اومد و بعدش صدای مامان که گفت آلیس خوابی؟
_ نه مامان دارم موهامو شونه می کنم ...
دانلود رمان دستخط خدا
خلاصه داستان: تمام این هفت سال رنج را با خود می اندیشیدم که از نعمت مادر شدن محروم بودم.
چقدر خوشحال بودم از حسی که داشتم، چقدر خوب است گاهی اجاق زندگی ات کور باشد.
به او فهماندم…
به کثیف ترین مرد در زندگیم فهماندم که از من ثمره ای نیست.
آدمها چیزهایی را که به نفعشان باشد خوب می فهمند و خدا نکند اگر نفعی داشته باشی، به روی خود نمی آورند که روزی مسایل سخت هندسه را هم از بر می کردندا
زن گرفت زنه دوم، اما این بار به نفع من تمام شد.
بگذار اصلاح کنم آدم ها گاهی ناخواسته هم ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.