دانلود رمان شکسته هایم بعد تو
خلاصهی رمان : تو را دوست می دارم!
نه به خاطر چشمان زیبایت! نه به خاطر صدای روح نوازت!
تو را دوست می دارم به خاطر نجابت صدایت!
به خاطر صدای بی صدای خنده هایت!
به خاطر شرم نگاهت! تو را دوست می دارم، به خاطر حرمت هایی که با تو شکسته نمی شود!
دخیل بسته ام به ضریحت…
ضریح سیاه تو حاجت روا می کند دل خسته و غبار گرفته ام را بانو!…
قسمتی از متن رمان شکسته هایم بعد تو
“تقدیم به اسوه ی صبر و مقاومت بیبی جانم حضرت زینب (ع)… باشد که مورد عنایت ایشان باشند تمام پاسدارانِ سرزمین عزیزم ...
دانلود رمان زرد
خلاصهی رمان : به پرندگان بگو شاخه هایت را فراموش نکنند…
پاییز آخرین حرف درخت نیست!!!
قسمتی از متن رمان زرد
باران شدت گرفته بود شُرشُر میزد، انگار می خواست همه جا رو یک باره بشوید.
سر چهارراه یک کیوسک سرپوشیده قدیمی بود.
کیفم رو روی دوشم محکم کردم، دویدم سمتش و زیرش پناه گرفتم. تا خانه حدود پنجاه متری راه مانده بود.
پوشه دکمه دارم رو از توی کوله ام در آوردم که بگیرم روی سرم، هیچ وقت از باران هایی پاییزی خوشم نمی اومد.
کلا وضعیت آب و هواش مشخص نیست. پوشه رو روی سرم گرفتم و مانند قاتل های سریالی از کیوسک زدم ...
دانلود رمان الهه غم و ارباب دل
خلاصه رمان : گاهی وقتها ما آدمها کارهایی می کنیم که حتی به ذهنمون هم خطور نمی کند که ممکن است همین کارها باعث بشود زندگیمون تغییر کند.
تغییری که باعث می شود ما را وارد یک دنیای دیگر کند.
دنیایی که می تواند پر از شادی، غم، خیانت و یا حتی وفاداری باشد.
در این رمان یک دختر داریم که معمولی هست.
دختری که مثل همه ی رمان هایی که خواندین نه خانواده پولداری دارد و نه قیافه زیبایی…
ولی یک قلب دارد که به اندازه دنیا بزرگ است و سرشار از مهربانی. این دختر به خاطر مشکلی که داره ...
دانلود رمان پلاک پنهان
خلاصه رمان : داستان رمان درباره دختری مهربان به نام سمانه است.
او در عرصه های فرهنگی و اجتماعی دانشگاه فعالیت می کند که به دلیل رابطه فامیلی با یکی از مردهای خانواده، هدف انتقام یک گروه خلافکار می شود.
این موضوع سبب می شود که در انتخابات، اتفاقی دور از انتظار برایش اتفاق بی افتد…
قسمتی از متن رمان پلاک پنهان
– سمانه بدو دیگه…
سمانه در حالی که کتاب هایش را در کیفش می گذاشت، سر بلند کرد و چشم غره ای به صغری رفت:
– صغری یکم صبر کن، می بینی که دارم وسایلم رو جمع می کنم…
– به جان خودم ...
دانلود رمان جان و شوکران
خلاصه رمان : شوکران گیاهی است سمی، بیخ و ریشه آن سمی است.
ولی در عین حال، برای تسکین دردهای سرطانی دارویی مفید است.
هم درد و هم درمان، هم زخم و هم مرهم، هم نیش و هم نوش، هم مرگ و هم جان…
و این چیزی است که گاهی ما آدم ها به آن دچار هستیم.
زخم می زنیم، درد تولید می کنیم، می شکانیم و می کشیم…
ولی در عین حال مرهم هستیم، هم دردیم، ترمیم می کنیم و جان می دهیم.
حکایت غرییب است زندگی ما آدم ها، گاهی آن چنان در چیزی غرق می شویم که فقط لحظه را ...
دانلود رمان سنت شکن
خلاصهای از رمان : در ابتدای داستان با متن ادبی گنگی رو به رو می شویم، که علاوه بر توانایی و پختگی قلم نویسنده، عامل اصلی جذب مخاطب برای ادامه ی داستان است.
داستانی رئال و البته به شدت تلخ…
تلخی که در بند بند داستان هر شخصیت نهادینه شده و از آنها جدا پذیر نیست.
تلخی که با وجود شیرینی برخی اتفاقات و پایان خوش رمان همچنان در کام خواننده باقی خواهد ماند…
شخصیت های اصلی این رمان شهاب و النا هستند…
قسمتی از متن رمان سنت شکن
آفتاب مثل شمشیری آبگین شده، تیغ تیزش را به رویش می کشید، اما هنوز چشم ...
دانلود رمان کسی شاید شبیه من
خلاصه رمان : جاما هوتیچ دختر بوسنیایی جنگ زده ای هست که هفده سال قبل به همراه مادرش مونیرا در یکی از اردوگاه های آوارگان جنگی نزدیک مرز کرواسی تحت سرپرستی و حمایت یک فعال حقوق بشر ایرانی به نام دکتر مسعود فراهانی قرار می گیرد.
دکتر با مادر او ازدواج می کند…
و جاما به عنوان فرزند خوانده ی دکتر با یک هویت جدید به ایران می آید.
در همه ی این هفده سال، جاما با هویت ایرانی خود یعنی ندا فراهانی زندگی می کند.
اما هرگز نمی تواند خود را با شرایط وفق دهد.
نقاط مبهم زیادی از گذشته ...
دانلود رمان برای خوب بودن حالم
خلاصه رمان : زندگى انسان ها ها، انسان هایی که سرگرم روزمرگی هاشون هستند…
ساده از کنار یکدیگر می گذرند…
روز را به شب و شب را به روز می رسانند…
ولى، یک جا و در یک نقطه زندگی ها به یکدیگر گره می خورد و امروزو فرداها با هم عجین می شود.
براى خوب شدن حالشان، براى خوب شدن حالمان قدم می گذاریم تو مسیر سرنوشت، می سازیم با هم عاشقانه هایی را که شاید رویای خیلی از ما انسان ها باشد…
قسمتی از متن رمان برای خوب بودن حالم
فصل اول: آبی تند تیره
زنگ رو زدم و منتظر موندم.
سرما اونقدری ...
دانلود رمان فقط من فقط تو
خلاصهای از رمان : داستان یک دختر و پسر که در یک بوتیک مشغول به کار می باشند و با یکدیگر همکار هستند.
یک پسر پولدار و مغرور با یک دختر عادی از یک خانواده معمولی ولی دارای زبانی که هیچ شخصی از پس او بر نمی آید…
قسمتی از متن رمان فقط من فقط تو
“پسر داستان”
– این حرف آخرمه می فهمی؟
با صدای داد بابا منم مثل خودش میگم:
– پس بچرخ تا بچرخیم آقای صالحی…
بعدم از خانه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم.
نفس عمیقی می کشم تا آروم بشم اما از اونجا که آروم بودن توی ذاتم نیست ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.