دانلود رمان زندگی آذر
خلاصه رمان : این رمان بر اساس زندگی واقعی نوشته شده است.
درباره ی دختری به اسم آذر که قربانی اشتباهی که پدرش در گذشته در حق خواهرش انجام داده می شود و مهره بازی انتقام سخت خواهرزاده پدرش، او عاشق پسری می شود که سعی در نابودی خانواده اش دارد.
ولی میان راه متوجه می شود که یک بازیچه بیش نبوده، و با پسری نامزد می کند که از کوچکی ازش می ترسیده و آن را کابوس مرگ خودش می داند.
یک ماه از نامزدیش می گذره و یک سفر خانوادگی پیش می آید.
که داخل مسیر کوهستانی تصادفی رخ می ...
دانلود رمان عاشقی بعد از فراموشی
خلاصه رمان : همان طور که در جلد اول رمان مطالعه کردید آذر برای این که از دست امین خلاص بشود با نقشه پریسا پیش می رود.
ولی میان راه عاشق شاهرخ می شود.
بابای آذر با نامزدی امین و آذر موافقت خودش را اعلام می کند.
تا اینکه امین، آذر را موقع پیاده شدن از ماشین شاهرخ می بیند و در طی این ماجراها امین آذر را متهم به ناپاک بودن می کند و بینشون دعوایی پیش میاد که آذر بیشتر از امین متنفر می شود.
و این دعوای بینشون باعث می شود آذر تشنج کند و راهی بیمارستان ...
دانلود رمان سایه ی هیچکس
خلاصه رمان : خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد، نخواست او به من خسته بی گمان برسد…
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت، کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد…
چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر، به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی برود از دلت جدا باشد، به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد…
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند، خبر به دورترین نقطه جهان برسد…
گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری، که هق هقِ تو مبادا به گوششان برسد…
خدا کند که نه…! نفرین نمی کنم. نکند، ...
دانلود رمان آماج
خلاصه رمان : داستان راجع به خانوادهای هست که دختر بزرگتر، وظیفه ی مراقبت از دو خواهر و زن برادرش را دارد.
توی هر درگیری، دخترک آسیبی می بیند، ولی همچنان پابرجاست.
صبوری می کنه و سعی دارد تمام اتفاقات زندگیش رو بعد از دست دادن سومین رکن اساسی خانواده اش، بی دردسر و با آرامش پشت سر بذاره، اما دردسرهاش یکی دو تا نیست و آزار روحی فراوانی می بیند.
برای خوب بودن حالش تلاشی نمی کند و تمام فکرش حول و حوش خواهرهاش میگذرد.
زندگی رو به خودش زهر می کند تا خواهرهاش زندگی خوبی داشته باشند.
داخل نشریه ای مشغول کار ...
دانلود رمان عصر یخبندان
خلاصه رمان : نیل دانشجوی رشته ادبیات است و در حال نوشتن رمانی به نام عصر یخبندان و در حمایت از قربانیان اسید پاشی.
او که تاکنون زندگی روزمره ای همراه با مادرش داشته، با ازدواج دوباره ی مادرش وارد ماجراهایی می شود که خودش به تنهایی نمی تواند از پس آن ها بر بیاید…
قسمتی از متن رمان عصر یخبندان
آفتاب جان سوز و داغ دومین فصل سال چشمانم را وادار به بسته شدن می کند.
کاش یکی پیدا شود و به این خورشید بگوید انقدر با نگاه پر ترحمت دل ما را نلرزان!
خسته و بی رمق راه طولانی کوچه را ...
دانلود رمان تاراج
خلاصه رمان : دختری که بی محبت پدر زیر دست ناپدری بزرگ شد…
دختری که روی پای خود ایستاد و زیر بار حقارت نرفت…
نابرادری که قاتل شد و اعدام شد…
دختری هم لکه دار شد…
و مردی برای انتقام برخاست و هدفی جز به تاراج بردن جان و روح ”یغما“ ندارد…
قسمتی از متن رمان تاراج
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﯿﻦ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻓﺮودﮔﺎه ﺑﻮد.
ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺑﺮاﯾﺶ ﮐﻢ ﺑﻮد، ﻏﻮﻏﺎ ﺑﻮد اﯾﻨﺠﺎ…
و آن ﺣﺪﯾﺚ آب زﯾﺮ ﮐﺎه ﺧﻮب می داﻧﺴﺖ در اﯾﻦ ﻓﺮودﮔﺎه ﭼﻪ شلوغیه وحشتناکی اﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮا ﻓﺮﺳﺘﺎد دﻧﺒﺎل ﻣﺤﻤﺪ و ﺧﻮد در ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ.
ﺑﻪ دور و اطرافم ﻧﮕﺎه ﮐﺮدم…
ﭘﺮوازش ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد، ﭘﺲ ﮐﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪه ﺑﻮد…؟
ﻣﺮدی ﺳﯿﺎه ...
دانلود رمان دختر کرد
قسمتی از متن رمان دختر کرد
باران به شدت می بارید.
انگار می گریست. زمین می لرزید و آنجا آن دورها جنگل با صدایی غم انگیز می رنجید و زاری می کرد.
طوفان چهره در هم کشیده بود و آسمان را می ترساند.
زمین با ترس و وحشت خاموش بود، ولی بر فراز آن غرش رعد، وحشیانه فریاد می کشید.
ابرهای سیاه شعله ور می شدند و بی محابا می باریدند.
برق هایی که از آسمان جستن می گرفت گویی جرأت و جسارت را در هر کسی می کشت.
طوفان حمله می کرد و با رحم و دوستی بیگانه بود.
آسمان تیره و عبوس مانده ...
دانلود رمان عشق از جنس خدا
خلاصه رمان : یک دختر چادری با دلی پاک، دختری که در عین نجابت کمی شوخ طبعه.
شوخ طبعی که برای همه شیرین است. این دختر به خاطر شوخی کردن هاش و کمی شیطنتی که دارد درگیر می شود.
درگیر یک کنجکاوی، درگیر یک لجبازی…
و همه ی مسیر زندگیش رو به خاطر یک کنجکاوی و یک لجبازی تغییر می دهد تا اینکه…
قسمتی از متن رمان عشق از جنس خدا
_داری چیکار می کنی؟
روژان – اسم کتابایی ست که از نمایشگاه کتاب می خوام بگیرم و می نویسم.
مهلا – میگم قرار بزاریم باهم بریم یک روز؟
شهاب – من مشکلی ندارم ...
دانلود رمان گیسو
خلاصه رمان : داستان رمان درباره ی دختری است به نام گیسو که برای گرفتن ارث پدرش راهی باغ موروثی پسرعمو هایش می شود.
برای مدتی در آنجا می ماند اما در این مدت اتفاقاتی غیر منتظره برایش می افتد.
اتفاقاتی نظیر قتل، عشق، همچنین دوستی و نفرت…
قسمتی از متن رمان گیسو
ـ گیسو؟ گیسو؟! چند بار باید صدات کنم تا جواب بدی؟
ـ متاسفم! اصلا حواسم نبود، داشتم به اون طرف رودخانه و اون درخت نگاه می کردم.
به یادم میاد کنار اون درخت یه اتاق بود، آره؟ یا دارم اشتباه می کنم؟
ـ اشتباه نمی کنی و سال ها پیش اونجا یک کلبه ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.