دانلود رمان زندگی سیگاری
خلاصه رمان : رمانی عاشقانه، پلیسی و پر از راز که ناخواسته چیزی را می فهمد که آن را به مرز اسارت و اجبارها می کشاند.
دانسته های اشتباه همراز آن را وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کند که همه ازش نا امید شده اند.
زندگی مان را بر پایه سیگار ساختیم و بر روی خاکستر یکدیگر قدم گذاشتیم.
بدان این که خودمان متوجه شویم با هر بار له کردن یکدیگر خود را خاکستر می سازیم…
قسمتی از متن رمان زندگی سیگاری
کلاه تولد را بر سر آروان گذاشتن و با ذوق به پسرک پنج ساله ی خود نگریستند.
مریلا سر ...
دانلود رمان عاشقی بعد از فراموشی
خلاصه رمان : همان طور که در جلد اول رمان مطالعه کردید آذر برای این که از دست امین خلاص بشود با نقشه پریسا پیش می رود.
ولی میان راه عاشق شاهرخ می شود.
بابای آذر با نامزدی امین و آذر موافقت خودش را اعلام می کند.
تا اینکه امین، آذر را موقع پیاده شدن از ماشین شاهرخ می بیند و در طی این ماجراها امین آذر را متهم به ناپاک بودن می کند و بینشون دعوایی پیش میاد که آذر بیشتر از امین متنفر می شود.
و این دعوای بینشون باعث می شود آذر تشنج کند و راهی بیمارستان ...
دانلود رمان سایه ی هیچکس
خلاصه رمان : خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد، نخواست او به من خسته بی گمان برسد…
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت، کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد…
چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر، به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی برود از دلت جدا باشد، به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد…
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند، خبر به دورترین نقطه جهان برسد…
گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری، که هق هقِ تو مبادا به گوششان برسد…
خدا کند که نه…! نفرین نمی کنم. نکند، ...
دانلود رمان عصر یخبندان
خلاصه رمان : نیل دانشجوی رشته ادبیات است و در حال نوشتن رمانی به نام عصر یخبندان و در حمایت از قربانیان اسید پاشی.
او که تاکنون زندگی روزمره ای همراه با مادرش داشته، با ازدواج دوباره ی مادرش وارد ماجراهایی می شود که خودش به تنهایی نمی تواند از پس آن ها بر بیاید…
قسمتی از متن رمان عصر یخبندان
آفتاب جان سوز و داغ دومین فصل سال چشمانم را وادار به بسته شدن می کند.
کاش یکی پیدا شود و به این خورشید بگوید انقدر با نگاه پر ترحمت دل ما را نلرزان!
خسته و بی رمق راه طولانی کوچه را ...
دانلود رمان تاراج
خلاصه رمان : دختری که بی محبت پدر زیر دست ناپدری بزرگ شد…
دختری که روی پای خود ایستاد و زیر بار حقارت نرفت…
نابرادری که قاتل شد و اعدام شد…
دختری هم لکه دار شد…
و مردی برای انتقام برخاست و هدفی جز به تاراج بردن جان و روح ”یغما“ ندارد…
قسمتی از متن رمان تاراج
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﯿﻦ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻓﺮودﮔﺎه ﺑﻮد.
ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺑﺮاﯾﺶ ﮐﻢ ﺑﻮد، ﻏﻮﻏﺎ ﺑﻮد اﯾﻨﺠﺎ…
و آن ﺣﺪﯾﺚ آب زﯾﺮ ﮐﺎه ﺧﻮب می داﻧﺴﺖ در اﯾﻦ ﻓﺮودﮔﺎه ﭼﻪ شلوغیه وحشتناکی اﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮا ﻓﺮﺳﺘﺎد دﻧﺒﺎل ﻣﺤﻤﺪ و ﺧﻮد در ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ.
ﺑﻪ دور و اطرافم ﻧﮕﺎه ﮐﺮدم…
ﭘﺮوازش ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد، ﭘﺲ ﮐﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪه ﺑﻮد…؟
ﻣﺮدی ﺳﯿﺎه ...
دانلود رمان عشق از جنس خدا
خلاصه رمان : یک دختر چادری با دلی پاک، دختری که در عین نجابت کمی شوخ طبعه.
شوخ طبعی که برای همه شیرین است. این دختر به خاطر شوخی کردن هاش و کمی شیطنتی که دارد درگیر می شود.
درگیر یک کنجکاوی، درگیر یک لجبازی…
و همه ی مسیر زندگیش رو به خاطر یک کنجکاوی و یک لجبازی تغییر می دهد تا اینکه…
قسمتی از متن رمان عشق از جنس خدا
_داری چیکار می کنی؟
روژان – اسم کتابایی ست که از نمایشگاه کتاب می خوام بگیرم و می نویسم.
مهلا – میگم قرار بزاریم باهم بریم یک روز؟
شهاب – من مشکلی ندارم ...
دانلود رمان یادگار نرگس
خلاصه رمان : نگار دختر ۲۲ ساله ای که در کنار خاله و پدربزرگش زندگی می کند.
روابط سرد موجود در خانواده از او دختر آرام و مغمومی ساخته است.
زندگیش با پیدا شدن یک مزاحم ناشناس که ادعا می کند از گذشته او با خبر است متحول می شود.
حقایقی برملا می شود که او را کنجکاو می کند برای دانستن و کشف رازهای…
قسمتی از متن رمان یادگار نرگس
چشم های متورمم را بستم…
دست راستم را روی قلبم مشت کردم و فشار دادم، نفسم به سختی بالا می آمد.
لحظه ای مکث کردم و به قصد پیدا کردن کلید، زیپ کوله ام ...
دانلود رمان ویروس مجهول
خلاصه رمان : مریم یا به قول دوستاش، ماریا، یک دانشمند ایرانی است که در امریکا زندگی می کند.
او در یک پروژه ی تحقیقاتی بزرگ مشارکت دارد که در آن به بیماران مبتلا به ایدز کمک می کند تا از چنگال ویروس اچ-آی-وی رها یشوند.
اوایل همه چیز خوب پیش می رود ولی…
اتفاقی پیش می آید که تحقیقات را به هم می ریزد.
هیچ فردی هم نمی داند این اتفاق از کجا آب میخورد و قصد شخصی که خراب کاری کرده از این کار چه چیز بوده.
ولی ماریا یک چیزی رو متوجه می شود.
اینکه جان همه، همه ی دنیا، مخصوصا ...
دانلود رمان شراکت اجباری
خلاصه رمان : داستان این رمان درباره ی دختری جسور است که بی محابا سخن می گوید.
او به هیچ وجه با ازدواج کردن کنار نمی آید…
اما ناخواسته با شخصی آشنا می شود، این آشنایی مسیر زندگی اش را تغییر می دهد…
قسمتی از متن رمان شراکت اجباری
_چه خبرته؟
بزار من هم حرف بزنم.
در حالی که سعی در منظم کردن نفس هاش داشت گفت:
خب من حرف هام تموم شد، حالا می خوای جواب من رو بدی؟!
عین مادربزرگ ها پشت سر هم حرف می زنی…
_ماشالله که کم نمیاری…
_نترس من کم نمیارم اگر هم آوردم از تو قرض می گیرم، حالا میای یا ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.