دانلود رمان فقط من فقط تو
خلاصهای از رمان : داستان یک دختر و پسر که در یک بوتیک مشغول به کار می باشند و با یکدیگر همکار هستند.
یک پسر پولدار و مغرور با یک دختر عادی از یک خانواده معمولی ولی دارای زبانی که هیچ شخصی از پس او بر نمی آید…
قسمتی از متن رمان فقط من فقط تو
“پسر داستان”
– این حرف آخرمه می فهمی؟
با صدای داد بابا منم مثل خودش میگم:
– پس بچرخ تا بچرخیم آقای صالحی…
بعدم از خانه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم.
نفس عمیقی می کشم تا آروم بشم اما از اونجا که آروم بودن توی ذاتم نیست ...
دانلود رمان تمنای گرگ
خلاصه رمان : این رمان روایتگر زندگی دختری است که با صلاح دید پدرش به جمعی ورود میکند که از آن خاطرهای جز ترس و نفرت ندارد.
او مجبور به زندگی در میان آدمهایی هست که صفتشان بیرحمی است و کارشان قاچاق…
اما در هیاهوی ترس و زندگی، حادثه عشق به تکثیر مینشیند و او میماند و مردی که با محبت بیگانه است و روحش تشنهی حس انتقام…
میگویند گرگها احساس ندارند، میگویند گرگ را از هر طرف که بخوانی، همان گرگ است…
مثل درد…
میگویند توبه گرگ مرگ است…
میگویند گرگها فقط دریدن را میدانند… پس زوزههای پرتمنای گرگها کدام احساس پنهان را فریاد ...
دانلود رمان سر زده
خلاصه رمان : داستان رمان درباره دختر فرانسوی به نام ماریا است.
ماریا به خاطر شغل پدرش که پلیس هست مورد تهدید گروهی مافیا قرار می گیرد و مجبور می شود با امیرعلی که یک پلیس متعصب ایرانی هست ازدواج کند.
او به ایران می آید.
تفاوت های فرهنگی و اجتماعی این دو شخص ماجراهایی را به وجود می آورد که خواندنش خالی از لطف نیست…
قسمتی از متن رمان سر زده
با کلافگی پتو را از سرش کنار زد…
فقط یک نفر جرات می کرد بدون اجازه به اتاق او بیاید.
ماریا: توهیچ وقت آدم نمیشی…
بهار سرخوشان خندید وگفت: مگه فرشته ها هم آدم ...
دانلود رمان جا مانده در کافه تریا
خلاصه رمان : دختری که خود می سازد، می شکند…
و در آخر با قدرت پیوند می زند هر آنچه را که شکسته است.
دختر است دیگر، دختری که مادر آینده و خالقی کوچک از نشان خداست.
همان دختر کوچکی که از کودکی مادرانه هایش را با عروسکش تجربه و ناخواسته برای قدرتش تمرین می کند.
دختری که گاه در تلخ ترین لبخندش عمیق ترین لبخند را بر این زندگی می زند و با قدرت ادامه می دهد تا شکست هایش را به پیروزی برساند!…
روناک در زمانی که به دنیا می آید نافش را به اسم فرخ، پسر عموی ...
دانلود رمان اسم من آلیاست جلد دوم
خلاصه رمان : آلیا: در بیشتر روزهای زندگیم به این سوال بزرگ که پنهان شدن پدر و مادرم هست فکر می کنم.
حتی چند وقتی است که قصد دارم برای پیدا کردن جواب همه سوال هایی که در سر دارم از این عمارت خارج شوم.
خیلی دلم می خواهد به دنبال حقیقت زندگیم بروم، من باید برای رسیدن به این هدف رضایت و اجازه آقای خان را بدست بیاورم…
در همین افکار بودم که یک دفعه خوردم به یک شخصی، داشتم می افتادم روی زمین که من را گرفت.
آن شخص یک پسر بود و…
قسمتی از داستان رمان اسم ...
دانلود رمان مانیا و سهند
خلاصهی رمان : سیگار خود را کشیدم و به زنی که مقابلم بود خیره شدم.
شخصی که مامان صدایش می کردم.
زنی که از هشت سالگیم دل خوشی ازش نداشتم، چشمم به نفر بعدیش خورد و نفرت درون چشمم بیشتر شد.
“پدر” فردی که لیاقت این کلمه را ندارد.
آدمی که کلمه برازنده اشو پیدا نمی کنم، آخرین جمله ای که گفت پیچید در گوشم…
“جای آدم های بی بند و بار در خانه من نیست، تو هم مثل مامانت برو بیرون”
قسمتی از داستان رمان مانیا و سهند
هنوز تو شُک جمله اش هستم!!
من؟ به من گفت بی بند و بار من که ...
دانلود رمان دختر شرور
خلاصه رمان : داستان رمان درباره یک دختر با خصوصیات اخلاقی و رفتاری بد می باشد.
شیطنت بیش از اندازه و اذیت کردن مردم باعث خوشحالی او می شود!
اما ناگهان همه چیز تغییر می کند و دختر عاشق می شود!
تصور کنید که همچین دختری عاشق بشود!…
قسمتی از داستان رمان دختر شرور
قیافه ام رو کج کردم و گفتم:
قیافش رو توروخدا! آخه بگو لامصب تو به این جذابی چرا انقدر…
سوگند در تایید حرف من گفت:
واقعا هم، حیفه به جان خودم، آخه ببین چه جذابه…
آدامسم رو باد کردم که سوگند چپ چپ نگاهم کرد! برگشتم سمتش و گفتم: ولی می دونی اصلا ازش ...
دانلود رمان حجله در خون
خلاصه رمان : رمان حجله در خون یادآور زمان ارباب های قدیم می باشد که چگونه بر هر چیزی با زور تسلط پیدا کرده و سو استفاده از پول و مقام خود می کردند.
شب عروسی هر شخصی برایش شبی پرخاطره است که به وصال معشوقش می رسد!
اما حیف که این وصال از ما دریغ شد…
با تنی که روح نداشت، عشق و روحش را در وجود یار دیرینش جا گذاشته بود.
پرپر شدن آتا در جلوی چشمانم را دیدم…
چه بد است وقتی می خواهی گلبرگ های عفتت را زیر پای عشقت پرپر کنی و نمی گذارند!…
قسمتی از داستان رمان ...
دانلود رمان افسون و سورن
خلاصه رمان : باران رنگ های آهنگین دارد، خورشید و بادبان های خیره کننده سفر خود را در بی نهایت تصویر می کنند.
در بندر آبی چشمانت، پنجره ای گشوده به دریا و پرنده هایی در دوردست به جستجوی سرزمین های به دنیا نیامده.
در بندر آبی چشمانت، برف در تابستان می آید.
کشتی هایی با بار فیروزه که دریا را در خود غرقه می سازند بی آنکه خود غرق شوند…
قسمتی از داستان رمان افسون و سورن
دستی کشیدم بر رویش و زیر لب زمزمه کردم…
– به نظرت چه کار کنم؟ کم آوردم آوین، دیگه نمی دونم چه کار کنم کمکم ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.