دانلود رمان ذهن مریض
خلاصهای از رمان : – سلام صبح بخیر…
– سلام! همراه آقای پارسا؟
– بله! بفرمایید…
– ببخشید با خودشون کار داشتم.
– خواهش می کنم! ولی تلفنشون رو تو خانه جا گذاشتند!
– آها! شرمنده…
– فقط اومد بگم کی باهاشون تماس گرفتن؟
– بگید آقای فاتحی نژاد…
– بله! ممنون.
– خدانگهدار…
قسمتی از متن رمان ذهن مریض
مامان (محیا): بهار کی بود؟
– آقای فاتحی نژاد فکر کنم از دوست های بابا بود.
– آره درسته! حالا چه کار داشت؟
– هیچی با خودش کار داشت آها راستی مامان امروز باید برم شرکت مشتری دارم.
– باشه دخترم مراقب خودت باش.
بدو بدو رفتم بالا…
برخلاف همیشه بی اهمیت به اینکه چی ...
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.