| چهارشنبه 8 آذر 1402 | 21:33
پارسی رمان
پارسی رمان یک بستر بدون محدودیت برای شما خوانندگان عزیز محترم امیدوارم از همراهی ما لذت ببرید…
رمان بیداری خون آشام نوشته تیم اورورک دانلود با لینک مستقیم

رمان بیداری خون آشام نوشته تیم اورورک دانلود با لینک مستقیم

موضوع رمان بیداری خون آشام: ترسناک ، هیجانی
رمان بیداری خون آشام نوشته: تیم اورورک
مترجم: صبا ایمانی

(جلد دوم رمان شیفت خون آشام)

خلاصه داستان: شش ماه از برگشتن هادسون از رگد کوو میگذرد.
بعد از تعریف کردن وقایع رخ داده در رگد کوو برای مرکز فرماندهی، از آنجایی که حرفهایش را باور نکردند از کار معلق میشود.
زمانی که به دنبال نشانه ای از حضور خون آشام ها و ومپایرس ها میگشت، زنی مرموز او را برای حفاظت از دختر ۱۶ ساله اش کایلا از دست غریبه ای که در کمین اوست، استخدام میکند…
قسمتی از رمان بیداری خون آشام
ـ کابوس‌ها چی؟
ـ هنوزم می‌بینیشون؟
ـ آره.
دکتر رو به رویم نشسته بود و با دست‌های لاغرش پرونده‌ام را روی دامن پشمی‌اش نگه داشته بود.
از پشت شیشه‌های عینکش با چشم‌های خاکستری روشنش به من نگاه کرد.
چهره‌اش بد نبود ولی به خاطر موهای بورش که سفت و محکم به شکل گوجه‌ای بالای گردنش بسته بود.

چهره‌اش سخت و تقریبا عصبانی به نظر می‌رسید.
نمی‌توانست بیشتر از سی و پنج سال داشته باشد ولی به خاطر عینکش و جوری که موهایش را بسته بود چهل و پنج ساله به نظر می‌رسید.
به نظر آدمی شایسته و خشک و رسمی می‌آمد ولی می‌توانستم ببینم که چیزی بیشتر از این درمورد او وجود دارد.
از پشت لبه‌ی عینکش به من نگاه کرد و گفت: «همیشه یه جورن؟»
هرچند می‌دانستم منظورش چیست ولی پرسیدم: «درمورد مامانم؟ آره اکثرشون درمورد مامانمه.»
مشتاق نسبت به هرکلمه‌ای که می‌گفتم پشت سر هم سوال می‌پرسید. پرسید: «اکثرشون؟»
تکرار کردم: «اکثرشون.»
پرونده‌ام را باز کرد و خودکاری از روی میز برداشت: «بقیشون چی؟ اونایی که درمورد مامانت نیستن؟»
ـ دکتر کیتس۱ من شش ماهه که…

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: بیداری خون آشام
  • ژانر: ترسناک
  • نویسنده: تیم اورورک
  • ویراستار: عباس علی میرزایی
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
پارسی رمان
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • KamrankiaroChe jorati dashti dokhtar! Damet garm ba in romanet❤...
  • Shayestehکاش یکم بیشتر جلو میرفت داستانش...
  • هلنامقدمیداستانش پیچیده و زیبا بود.ممنون از سایت خوبتون و این رمان جالب...
  • دلویننتیجه گرفتم که هیچ کدوممون وطن درست و حسابی نداشتیم هیچ وقت.هیچ کدوم از مردم دنی...
  • میلادشفیعیخیلی طولانی بود ولی بالاخره تمومش کردم. در کل رمان خوبی بود...
  • https://wwd.com/business-news/business-features/how-to-get-more-instagram-followers-1235787837/We are a group of volunteers and opening a new scheme in our community. Your web...
  • خیام داوودیعالی بود👍✌...
  • میراث ایرانموتیف عالی‌ای داشت.قصه‌ش جدید بود و منو یاد سبک صادق هدایت و کامو انداخت.انگار خ...
  • گندم نظریچقد پیچیده بود.دو بار خوندم تا فهمیدم.ولی متفاوت نوشته شده بود و برام جالب شد یه...
  • حدیث قربانیموضوع قشنگی داشت.میخوام بازم بخونمش از اول.مخصوصا از فصل ده به بعد عالی شد داستا...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.