| سه شنبه 14 آذر 1402 | 05:52
پارسی رمان
پارسی رمان یک بستر بدون محدودیت برای شما خوانندگان عزیز محترم امیدوارم از همراهی ما لذت ببرید…
رمان ساعت ۳ بامداد 

رمان ساعت ۳ بامداد

 «به نام خدا»

نویسنده: (زهراعبدی) #دلربا

رمان ساعت ۳ بامداد

مقدمه:گاه می اندیشم چندان مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم!

همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم وباران وانسان هایی در زندگی ام باشند که زلال تر از باران هستند.

 

ژانر:هیجانی وترسناک وطنز.

خلاصه:امیر وکامیار دو دوست صمیمی هستند حتی بیشتر از دو دوست صمیمی!آنها با هم یک برادرند ورفاقت دوستی آنها همیشه پابرجاست،که هر رازی را بهم می گویند ،حال مسئله ای و رخ دادن حادثه ای هولناک برای کامیار، او را به یک انسان تو داری  ودرونگرایی تبدیل کرده است ….امیر هم مشتاق جویای حال او است…. طی اتفاقی به رفتار کامیار وشخصیت دیگری که پیدا کرده شک می کند وبه دنبال عامل اصلی این اتفاق می گردد و پیگیری می کند وتا علاج آن را بیاید ولی…..

 

 

 

 

آغاز))

(از زبان راوی)

……….

{زبان هایمان هیچ استخوانی ندارند،ولی گاهی این یک تکه گوشت بی استخوان چگونه زخم زبان های فراوانی به دل دیگران می زند،که با گذر زمان هنوز هم آن زخم عمیق زنده و وجود دارد.}

محسن:بابا یکی این جعبه ها رو بیاره بالا دستام شکست.

کامیار آرام پس گردنی نثار امیر کردوگفت:پاشو داداش این کارخودته پاشو که دستاتو می بوسه.

امیر:چرا فقط کار منه؟

کامیار:عه داداش این چه حرفیه تو که شرایطمو می دونی؟!پاشو که محسن الان میاد می کشتمون.

امیر پوزخنده مسخره ای زدوگفت:آره می دونم شرایطت رو ۴تا بچه زاییدی آب بدنت کم شده کمرت نابود شده….

کامیار پرید وسط حرف امیروگفت:آقا من غلط کردم تمومش کن جان داداش الان بلند میشم.

محسن خسته از خانه آمد بیرون وگفت:امیر!بلند شو دیگه .

کامیار ریز خندید.

امیر چشم غره ای به او رفت وبلند گفت:چرا همیشه من باید بدبخت باشم!

کامیار:خاک تو سرت امیر اونی که بدبخت منم نه تو!تو به این خوشگلی باز ۵ تا دوست دختر جیگول داری من چی؟!

امیر خنده اش گرفته بود .

امیر:تف به روت دوست دخترام پیش تو یک راز بود ……

محسن عصبی نگاهشان کرد

 

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان ساعت 3 بامداد 
  • ژانر: ترسناک،معمایی،هیجانی.
  • نویسنده: (زهراعبدی) #دلربا
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
پارسی رمان
سایت پارسی رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • KamrankiaroChe jorati dashti dokhtar! Damet garm ba in romanet❤...
  • Shayestehکاش یکم بیشتر جلو میرفت داستانش...
  • هلنامقدمیداستانش پیچیده و زیبا بود.ممنون از سایت خوبتون و این رمان جالب...
  • دلویننتیجه گرفتم که هیچ کدوممون وطن درست و حسابی نداشتیم هیچ وقت.هیچ کدوم از مردم دنی...
  • میلادشفیعیخیلی طولانی بود ولی بالاخره تمومش کردم. در کل رمان خوبی بود...
  • https://wwd.com/business-news/business-features/how-to-get-more-instagram-followers-1235787837/We are a group of volunteers and opening a new scheme in our community. Your web...
  • خیام داوودیعالی بود👍✌...
  • میراث ایرانموتیف عالی‌ای داشت.قصه‌ش جدید بود و منو یاد سبک صادق هدایت و کامو انداخت.انگار خ...
  • گندم نظریچقد پیچیده بود.دو بار خوندم تا فهمیدم.ولی متفاوت نوشته شده بود و برام جالب شد یه...
  • حدیث قربانیموضوع قشنگی داشت.میخوام بازم بخونمش از اول.مخصوصا از فصل ده به بعد عالی شد داستا...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پارسی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.