توضیحات
رمان اسمیه pdf
خلاصه
:
سکوتی خفقان آور دست برگلوی
حاضران گذاشته بود. صدای تیک تاک
ساعت خط بر اعضا وجوارح تن می کشید.
جرات نگاه کردن به صفر رسیده بود.
به هر نقطه و اشیا پراکنده ای
در فضا چشم می دوختند الا یکدیگر
خصوصا برادران “پارسا”
انتظار از شنیدنکشنده تر بود.