توضیحات
رمان برزخ سرد فایل کامل
من امیر علی کیا تنها نوه پسری خاندان کیا هستم تا 23سالگی پایان دانشگام
به هیچ دختر علاقمند نشدم تا اینکه ترم اخر دانشگاه عاشق دختری شدم
که خانوادم قبولش نداشتن و با ازدواجمون مخالف بودن اما این وسط رازی اشکار شد
که کینه های قدیمی رو دوباره تازه کرد و اینبار به اجبار خانوادم با حنا که نامزد داشت
ازدواج کردم و انو وارد عمارت سپهسالار کیا کردم و زندانبانش شدم
یک زندانبان خشن و بی رحم ناخواسته و به اجبار خانواده حنا رو مورد ازار روحی قرار دادم تا اینکه