توضیحات
رمان سراب pdf
عشق رادین به مریم، دختری چادری و مذهبی
، به خاطر ناکامی کودکی هاش اتفاق افتاده..
راز رادین رو برادرش یاشار که
همیشه هوای مریم رو داشته و برخلاف رادین،
یه شخصیت آرام و متشخص هست،
فاش میکنه و…
قطره های باران به شیشه ضربه می زد
و بخار روی شیشه می نشست ..
قطره ها که از تن شیشه فرو می ریختند
تمام گرد و غبار آن را می شستند
ولی بخار هنوز پابرجا بود..
با چشم ابرهای تیره را دنبال کردم
؛ فنجان را به سمت
دهان بردم داغی قهوه لبم
را سوزاند ولی بی اعتنا نوشیدم
داغی از لبم به سمت معده ام راه گرفت
و من بی توجه به این سوختن دوباره نوشیدم..
زندگی من داغ تر از این قهوه است
آنقدر داغ که دیگر سوختنی را حس نمیکنم
و من چقدر محتاج مسکنی قوی هستم
تا به وجود پرآشوبم تزریق شود،
آرامش و رخوتی به تمام تنم ببخشد
و مغزم را به قدری بی حس کند
که از این بی حسی لذت ببرم. ک
اش چنین مسکنی وجود داشت.