توضیحات
رمان شب ماه pdf
خلاصه رمان شب ماه
این روزها نمی دانست
چرا آن قدر آن ضرب
المثل قدیمی ورد
زبان دل و جانش شده
“خود کرده را تدبیر نیست
“اصال نه آن
ضرب المثل که می گفت”
خودم کردم که لعنت بر خودم باد”
بیشتر به کارش می آمد …
خود احمقش او را به این جا کشانده بود
…نادانی ، حماقت
،ترس همه و همه کارش
را به این نقطه رسانده بود…
با افتادن اتوبوس در دست انداز،
درد بدی زیر دلش منتشر شد …
انگشتانش درهم مشت شد
و راه نفسش را بست …
تجربه شب گذشته تلخ بود …
خیلی تلخ …
رمان شب ماه pdf